اخیراً در رویداد تداکس تهران یکی از سخنرانان با استناد به نقلی مخدوش از قول خبرگزاری داعش مبنی بر اینکه این فرقه ۳۰ هزار نیروی جنگجو داشته و با به کار بردن این تشبیه که ۳۰ هزار نفر حتی ورزشگاه آزادی را هم پُر نمیکند از اینکه رسانهها مرتباً طی سه سال خطر داعش را بزرگنمایی کردهاند اظهار شگفتی میکند.
به گزارش فارس، بنا نداریم کل فحوای کلام این سخنرانی را نقد کنیم یا برگزاری همایشهایی زیرمجموعه مجوز TED را زیر سؤال ببریم که ما هم با شعار این بنیاد موافقیم «ارزشها ارزش گسترش دارند»، اما در اینکه ارزشها کدماند و از چه منظری و با کدام متر و معیار «ارزش» تلقی میشوند با این مجموعه واجد تمایز هستیم.
کنفرانسهای اصلی «تد» عموماً در آمریکا و کانادا برگزار میشد و ابتدا بیشتر روی فنّاوری تمرکز داشت، اما بعدها این سخنرانیهای ۱۸ دقیقهای به مسائل دیگر نیز تسری یافت و جایزه تد با عنوان «یک آرزو برای تغییر جهان» نیز مدنظر قرار گرفت.
تداکس نیز رویدادی شبیه تد است که هر فرد حقیقی و حقوقی میتواند آن را برگزار کند به شرطی که مجوز لازم را از «تد» بگیرد؛ چنانکه اولین تداکس ایران نیز گویا در سال ۹۲ با عنوان تداکس تهران برگزار شده و پس از آن شهرهای زنجان، مشهد، قزوین، شاهینشهر و کیش هم میزبان رویدادهای مشابه بودهاند.
بدون شک بخشی از محتوایی که توسط افراد در این رویداد ارائه میشود ارزشمند است. مسائلی مانند دغدغههای جهانی پیرامون محیطزیست، روند رشد دانش، مسائل انسانی از قبیل: معلولیتها و بیماریها و نحوه مواجهه با آن و... را مد نظر دارد، اما نکته مهم این است که دقت کنیم در برگزاری این رویداد طابق نعل به نعل دچار نگاه و رویکرد غربی به جهان نشویم تا بدان جا که دنیا را از چشم آنها دیده پارهای ارزشهای ملی و آیینی خود در نظرمان واژگونه جلوه داده شود که بدون شک اگر فرصت برگزاری تداکس به بچههای انقلابی هم داده شود قطعاً حرفهای زیادی پیرامون ارزشهای جهانی دارند که حتماً در ساختن جهانی بهتر مثمر ثمر خواهد بود و حداقل بنده آرزو داشتم یکبار تریبون «تد» را در اختیار یکی از جانبازان شیمیایی ایرانی ببینم تا جهان بهتر و انسانیتر را از نگاهی دقیقتر به تعریف برآییم.
با این وصف به مدعای این سخنران بازمیگردیم، وی در استمرار بحثی که پیرامون تشخیص دادههای خبری راستین طرح میشود تردید در اصالت دادهها و نگرش علمی به هر داده را توصیه میکنند که این سخن درستی است و به طور قطع در علم ارتباطات و دروازهبانی خبر یکی از مهمترین بحثها به عنوان مثال این است که دروازهبان خبر و سردبیر مفاهیمی مانند واریانس آماری و مفاهیم میانه و انحراف از معیار و... را شناخته و بداند که در توابع متوازن احتمالاً بعد از یک شیب نزولی شاهد شیبی صعودی خواهیم بود و از این نظر پارهای رشدها از نظر آماری معنای «رشد» در زبانشناسی عامه را ندارند.
تا به اینجای کار بحثی با این سخنران و متخصصان علم ارتباطات نداریم، اما آنجا که تردید در شمار و عده و عُدِّه داعش منجر به این شود که در استراتژی خود پیرامون خطر دانستن و واکنش متناسب در برابر این گروه شک کنیم در واقع قدم به حیطه علوم راهبردی و حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی خواهیم گذاشت که خارج از مباحث علوم ارتباطات است.
با این وصف در حد حوصله یک یادداشت رسانهای لازم است تأکید کنیم که داعش با ۱۰ هزار نفر موصل را فتح کرد و گاه برای بر هم ریختن آرامش شهرها و یا حتی اسقاط حکومتها تعدادی کمتر از این هم کافیست، بگذریم از اینکه اگر این گروه چند ده هزار نفره فرصت مییافتند در قسمتهایی از عراق یا سوریه خلافت خودخوانده را مستقر کنند به طور قطع شاهد انتقال و اعزام حجم وسیعی از جنگجویان صدها گروه تروریستی از بوکوحرام در نیجریه تا فلان جماعت افراطی در اروپا و فلان قبیله در عربستان میبودیم چنانکه تا حدی نیز این اتفاقات رخ داد.
آنگاهکه درمان زخمیهای این گروه در بیمارستانهای رژیم صهیونیستی انجام میشد و تسلیحات پیشرفته در قالب پکیجهایی از آسمان برای آنها ارسال میگشت و حملات هوایی و مناطق پروازممنوع به نفع آنها توسط آمریکا اعمالشده و انواع حامیان فرامنطقهای در بزنگاههای حساس به داد آنها رسیده و فرصت تنفس یا فرار و تغییر مواضع را از طریق رایزنی بینالمللی برای این جنگجویان تروریست ایجاد میکردند، سادهلوحی است اگر گمان کنیم اینها تنها گروهی چند دههزارنفره بودند که حتی استادیوم آزادی را هم پر نمیکردهاند و خطری واقعی تلقی نمیشدهاند.
تعداد بسیار زیادی از بهترین فرزندان این کشور در نبرد با همین تروریستها برای حفاظت از جان و مال و ناموس مردم منطقه و هموطنان خودشان به شهادت رسیدهاند و کوچک شماردن این دشمن غدّار اگر مغرضانه نباشد حتماً نوعی سادهلوحی است.
در اینجا فرصت نیست که پیرامون فلسفه علم و پیشرفت از نگاه اسلام و تفاوتهای آن با توسعه بر مبنای انگارههای غربی توضیح بدهیم، اما به همین اکتفا کنیم که اگر بناست از مؤلفههای مثبت تمدن غرب استفاده کنیم حداقل بروز باشیم و آنچه اکنون توسط متفکران پیش روی خود آنها نقد میشود را به عنوان ارزشهای جهانی به خورد جوانان خود ندهیم که امروزه بسیاری از اندیشمندان غربی افراط در اتکای صرف به علم و توسعه به قیمت له شدن انسان و تهی شدن جامعه از معنا را زیر سؤال بردهاند و گویا برخی از دوستان غربگرای ما کمی دیر رسیدهاند که هنوز خوانش قرن نوزدهمی از مسائلی مانند اومانیسم و فمینیسم غربی را برای جوانان ایرانی واگویی میکنند در حالی که این مفاهیم و آموزهها در خود غرب مشمول تردید و بازنگری شده است.