متأسفانه چند وقتی است که شاهد عزل و نصبهای جناحی در ارگانهای مختلفی هستیم و بااینکه زمان تغییر و تحول هم نیست، در اقدامی تعجببرانگیز مدیری را از پست مدیریت، بدون در نظر گرفتن تجارب اندوخته شده و هزینههای کسب مهارت آنها از محل بیتالمال کنار گذاشتهشده و افراد نزدیک به جریانهای خاص به این سمت گمارده میشوند.
به گزارش پایگاه خبری همدان ورزش، مهرداد سوری متولد سال1350 دارای مدرک کارشناسی ارشد مدیریت،فرزند شهید و دارای سابقه ایثارگری است. پس از سپری شدن تحصیلات نامبرده در دانشگاه علامه طباطبایی تهران ایشان بنا به پیشنهاد استاندار وقت (آقای خرم)از سال 73 وارد وزارت تعاون می شود و با عنوان کارشناس بودجه انجام وظیفه می نماید.
اما ایشان که دارای بیش از 22 سال خدمت صادقانه است در حال حاضر از سمت مدیر امور مالی اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان همدان به دلایل نا مشخصی برکنار شده است. از آن جا که رسالت خبرنگاران، مطالبات احقاق حقوق مردمی است، بر آن شدیم تا گفتگویی در این راستا داشته باشیم که شما مخاطبان را به این مصاحبه جذاب دعوت می کنیم.
آقای سوری از خودتان بگویید و بفرمایید از چه سالی در وزارت تعاون مشغول به فعالیت شدید؟ و در حال حاضر مشغول به چهکاری هستید؟
از سال ۷۳ بهعنوان کارشناس بودجه وارد وزارت تعاون شدم و از سال ۷۶ با ابلاغ استانی وظایف امور اداری و مالی و از سال ۷۸ رسماً تصدی اداره امور اداری و مالی اداره کل را بر عهده گرفتم.
در تمام سنوات فعالیت کاری خود، اصل بر خدمت صادقانه به مردم و جامعه بود بهطوریکه در طی این چند سال عمر کاری مورد تشویقهای مکرر از سوی مسئولان ارشد وزارتی و استانی قرار گرفتم و به همین دلیل درخواستهای مکرری از سوی ارگانهای مختلف برای همکاری (انتقالی) داشتم که در این راستا با عدم موافقت مدیران کل محترم مواجه شدم.
ناگفته نماند با ادغام دو وزارتخانه تعاون و کار، از سمت رئیس اداره امور اداری و مالی بهعنوان مدیر اداره مالی این سازمان مشغول بهکار شدم. که بهطور همزمان قسمتی از انجام سایر امور مدیریت پشتیبانی و پیگیری امور جذب اعتبارات اداره کل نیز تا اوایل سال ۹۵ بر عهده بنده بود.
از دیگر وظایف بنده در اواخرسال 94 و اوایل سال 95 انجام قسمتی از وظایف مدیریت امور فرهنگی اجتماعی اداره کل بود که با بازنشستگی مدیر مربوطه در تاریخ15/1/95 با حفظ پست سازمانی ، به سرپرستی مدیریت امور اجتماعی و فرهنگی منصوب شدم. که طی تشریفات اداری در اواخر خرداد ماه همان سال، تصدی این پست سازمانی به وزارت متبوع پیشنهاد گردید که متاسفانه با تغییر مدیریت جدید درتاریخ 31/3/95،با برنامه ای از پیش تعیین شده و بدون هیچ گونه مذاکره و شناختی به استناد نامه مورخ 12/4/95 وزارت متبوع به طریقی عزل گردیدم.
بههرحال این موضوع بنده را در ادامه خدمت دلسرد نکرد و در زمان سه ماهه سرپرستی مدیریت جدید سعی کردم ایشان را که فردی جوان و تحصیلکرده هستند موردحمایت قرار داده تا در اعتلای پیشرفت استان مؤثر بوده باشیم. چون اعتقاددارم مهم نیست چه کسی و از کجا مدیر باشد مهم این است که اهداف او خدمت بهنظام و مردم باشد و من و امثال بنده وظیفهداریم در خدمت به این اهداف باشیم.
متأسفانه پس از ابلاغ حکم قطعی مدیر کلی ایشان، بنده از سرپرستی مدیریت امور اجتماعی عزل و پیشنهاد مدیریت امور تعاون به بنده شد که به دلیل اینکه متصدی آن پست دارای سوابق خوب و فرزند شهید بود، مخالفت کردم. لذا همچنان در حوزه مدیر امور مالی ماندم. اما اقدامات تغییر مدیریتها توسط این مدیر محترم به همین موضوع اختصاص نداشت (که جای بحث بیشتر نیست).
تا اینکه در تاریخ ۱/۴/۹۶ در کمیته انتخاب و انتصاب اداره کل، اینجانب بعد از 22 سال خدمت صادقانه و بدون داشتن هرگونه تخلف اداری از سمت مدیر امور مالی اداره کل عزل و متصدی کارشناس تعاون در اداره شهرستان همدان شدم (توضیح اینکه برابر تصویبنامه شماره ۵۷۹۰۹۵ مورخ ۱/۴/۹۵ رییس محترم جمهور و رییس شورای عالی اداری، این کمیته فقط وظیفه پیشنهاد تصدی یا جابجایی پستهای بلا تصدی وفق دستورالعمل رادارند نه عزل و تنزل متصدیان. و تنزل مقام از اختیارات هیئت تخلفات اداری است).
اما نکته قابلتوجه این است که از مهرماه سال ۹۵ به دلایل نامشخصی اینجانب مورد تحریم مدیرکل محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان قرار گرفتم. ازجمله عدم ارجاع نامهها، یا دستور پیگیری بعضی امور توسط پرسنل تحت مجموعه، ممنوعیت تدریس در مرکز علمی-کاربردی اداره تعاون، (که حقیر ۱۷ سال در این مرکز مدرس بودم) و.... ولیکن اینجانب بدون در نظر گرفتن این ناملایمات اداری علاوه برانجام وظایف امور مالی و رسیدگی به اسناد مالی، پیگیری جذب اعتبارات که از وظایف سایر ادارات بود را نیز انجام میدادم. ولی ازآنجاییکه بنده عهدهدار مدیر امور مالی بودم و این اداره کل نیازمند تأمین و جذب بودجه، برای اواخر سال مالی بود که دوباره رابطه کاری ایشان با بنده روی روال افتاد. تا اینکه در روز مراسم تودیع و معارفه رییس اداره حراست اداره کل، حکم عزل بنده نیز ابلاغ شد که تاکنون نتوانستم علت تنزل و این رفتار را درک کنم.
بنده بهعنوان نیروی متخصص در حوزه کاری خود که توان علمی و تجربی کافی را داشتم برکنار شدم. اینکه به چه جرمی یا کدام کمکاری، خود هم نمیدانم. اکنون این شائبه در بین همکاران و دیگران که بعضاً بهصورت سؤال مطرح میگردد ایجادشده که بنده چه تخلف و سرپیچی از قانون کردم که پس از ۲۲ سال خدمت صادقانه اینگونه باید مورد هتک حرمت قرار بگیرم و تنزل مقام و جایگاه پیدا کنم؟ و شما بهتر میدانید که انجام چنین کاری چه سؤالات دیگری را مطرح خواهد کرد.
سؤال: آقای سوری آیا مشکلات پیشآمده را با توجه به اینکه شما از جایگاه قانونی برخوردارید با مسئولین در میان گذاشتهاید؟
بلی با با تعدادی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی بهطور مستقیم و غیرمستقیم و سایر مسئولین مطرح کردهام. بنیاد شهید و امور ایثارگران استان نیز مکاتبهای با مدیریت محترم انجام داده که تاکنون جوابی دریافت نشده است.
سؤال به نظر خودتان چرا عزل شدید؟
به اعتقاد بنده وقتی اینچنین اتفاقی صورت میپذیرد و فردی همانند اینجانب عزل میگردد درواقع با آبروی یک انسان بازی شده که این مهم دور از هرگونه علم مدیریت است. این مدل برکناری و مدیریت در یک اداره، تعریف درستی در علم مدیریت ندارد و شاید ۴۰ یا ۵۰ سال قبل این شیوه جایگاهی داشته، هرچند که بهندرت رخداده، و اعلام میکنم که در شرایط جدید این شیوه مدیریت بههیچعنوان قابلپذیرش نیست.
اگر از مدیر محترم بپرسید که چرا چنین اقدامی کردهاید؟ شاید پاسخ دهد که به دلیل عدم توانمندی آقای سوری در امور یا ایجاد تغییر جدید در بدنهٔ کارشناسی به اسم تحول اداری بوده است.
اینجانب با این پاسخها موافق نیستم. همانطور که عرض کردم در دلیل اول وجود مسئولیتهای مختلف و تشویقنامه متعددی که از وزرا، استانداران، فرمانداران و مدیران کل محترم دریافت شده خلاف دلیل اول را ثابت میکند. و دلیل دوم هم از دید مدیریت اجرایی کاملاً اشتباه است.
زیرا تغییر و تحول زمانی جایز است که اولاً با تخریب کارکنان باتجربه و متخصص که نظام برای آنها هزینه نموده همراه نباشد.ثانیاً تحول به معنای تغییر و حذف صرف نیست بلکه به معنای اصلاح در جهت اهداف سازمانی است.
آخر در کدام مدل مدیریت اجرایی تغییر و تحول به معنی حذف یا کنار گذاشتن افراد باتجربه از جایگاه و مقام تعریف میشود؟ اساساً تغییر نبایستی منجر به حذف نیروی باتجربه شود.
درنتیجه به نظرم میرسد اقدام همزمان این مدیر محترم در حذف دو نیروی باتجربه در سمتهای حساس حراست و امور مالی از عمد بوده و شاید دلخوری شخصی که برگرفته از بدگویی بعضی از همکاران صورت پذیرفته باشد و شاید..... به هر جهت این اقدام برای بنده ایثارگر به معنی هتک حرمت به تمام ارزشهایی است که در چندین سال و با اهدای خون هزاران شهید و جانباز به وجود آمده است. قطعاً این کار موجب دلسردی و کاهش انگیزه کاری کارکنان میشود که امید دارند اگر روزی خوب تلاش کنند در مسیر پیشرفت کاری خواهند بود.
با این اقدام برای بنده ثابت شد که ملاک، تلاش و تجربه و کار نیست بلکه حمایت از یک فرد یا گروه خاص است که در مرام امثال بنده تعریفنشده است.
اگر خوب بررسی نمایید می بینید که هیچیک از شهدای گرانقدر ۸ سال دفاع مقدس، عضو حزب یا گروه یا فرقهٔ خاصی نبودهاند. یا کدامیک از شهدای مدافع حرم عضو فلان گروه یا حزب خاص بودهاند؟ مطالبات همه درواقع خدمت کردن به هم نوع در سایه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با رهبری مقام عظمای ولایت حضرت آیتالله امام خامنهای دامه برکاته بوده است.
بنده نیز با تبعیت از شهدا اعلام میکنم که از ابتدای خدمتم عضو هیچ گروه یا احزابی نبوده و نیستم. و فقط هدفم خدمت به خدا و خلق خدا در سایه ولایت مطلق فقیه، وفق مقررات قانونی بوده و لا غیر
سخن آخر شما:
باید بگویم که آنچه در متون علمی مدیریت به آن پرداختهشده، گفته میشود که انسانها عمدتاً محصول ساختارها هستند و رفتار آنها تابع مقتضیات. وقتی در سیستم اداری مسئولین محترم اولویت تصدی پستهای حساس را به افراد بیتجربه و غیربومی علیالخصوص در مدیریت اجرایی استانها میدهند بهطور طبیعی باید در انتظار عملکردهای ضعیف، قضاوت بیپایه و اساس، دانش محدود در اداره امور و تصمیمگیریهای اشتباه و پیامدهای منفی که تبعات آن در سالهای بعد گریبان گیر مردم میشود، باشیم.
بههرحال چه مسئولی که سمت اداری اعطا میکند و چه فردی که بدون صلاحیت مسئولیت را میپذیرند، هر یک در برابر خدا و شهدا و مردم مسئولاند و پیشنهاد میکنم که همه مسئولین واجب است یکبار هم که شده نامه حضرت علی (ع) به مالک اشتر در اداره امور را مطالعه و وفق آن عمل کنند.
و یادمان باشد که ما مسئولین پای در جای چه عزیزانی گذاشتیم. کسانی که اگر حالا بودند الآن بااینهمه مشکلات دستوپنجه نرم نمیکردیم.
"همه زیر بار منت شهیدان هستیم و هر کس در جهت فراموششدن یاد شهیدان یا اهانت و بیاعتنایی به خانوادههای آنان کاری انجام دهد، درواقع به کشور خیانت کرده است".(۲۷/۳/۹۶ مقام معظم رهبری)
به گزارش خبرنگار ما، اگر مدیری قرار است با مدیران تحت مجموعه خود برخورد کند بهتر است شیوه مناسبتری در پیش بگیرد. نمیتوان در خصوص سرپیچی و تخطی، گناهکار بودن یا نبودن مدیری اظهارنظری کرد وباید این موضوع موردبررسی قرار گیرد. اگر هم کمکاری صورت گرفته،شیوههای دیگری ازجمله تذکر، تعلیق دوهفته ای وقطع اضافهکار و... میتوانست مؤثر باشداماحکم برکناری بدون هیچگونه دلیلی یعنی بردن آبروی مؤمن که کار درستی نیست.
در حال حاضر شاهد شدیدترین برخورد حکم برکناری یک مدیر پایه با ۲۲ سال سابقه هستیم که آنهم از روشهایی که مربوط به سالها پیش است و در دنیا مدرن منسوخشده، نه تنها نشانه قدرت نیست، بلکه تأییدکننده ضعف عملکرد یک مدیر و مشرف نبودن او به زیرمجموعه بهخصوص مدیران تراز اول خود است. که میبایستی نوع برخورد با نقصان موجود در کارها و تنبیه احتمالی فرد مدیر هم باید تابع یک ضوابط و قانونی باشد.
اینکه مدیری میتواند با کارکنانش برخورد کند در آن شکی نیست اما نمیدانم چه اشکالی در کار مدیر بزرگوار بوده که عذر وی خواستهشده و یا اساساً تنبیهشده است.
حال جای سؤال دارد که آیا در صورت بازگشت به جایگاه نخست و یا در پست مدیریتی دیگر، نیروهای زیردست از چنین مدیری حرفشنوی خواهند داشت؟
در همین باره، میتوان گزینههایی چون مهمتر بودن تحقق اهداف مدیر از تحقق اهداف کاری و یا ضعیف بودن خود مدیران را مطرح کرد و احتمالاً گزینههای دیگری نیز به ذهن مخاطبان برسد!
گزارش: قنبری خرم