در ایام سوگواری حضرت امام حسین علیه السلام قرار داریم و این ایام برای مسلمانان جایگاه ویژه‌ای دارد و هر کس برای شهادت حضرت امام حسین علیه السلام عزاداری می‌کنند و همچنین این ایام مورد مناقشه و بحث‌ها دانشگاهی و مکاتب فکری قرار گرفتند و جریان‌ها دینی و غیر دینی در این مورد نظرات مختلفی دارند و ما در چند یادداشت آینده نظرات این جریان‌ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد. در این یادداشت ما قصد داریم که نگاه و بینش جریان مادی و همچنین در ادامه به نگاه دکتر شریعتی هم خواهیم پرداخت
کد خبر: ۹۸۶۵۸۲
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۶:۱۷ 16 August 2021
به گزارش تابناک کردستان، جریان‌های مادی در جامعه ما اعتقاد دارند که امام حسین در زمان و تاریخ خودش قرار گرفته است و امروز ما نیازی به ایشان نداریم و باید به دنبال قهرمان تاریخ و زمان خودمان باشیم. از نظر این آقایان مسائل مختلف در جامعه بشری را باید براساس زمان و شرایط اجتماعی و فکری مورد بررسی قرار داد و همیشه زمینه‌ها و شرایط مهم‌تر از وقایع هستند و به قول خودشان که می‌گویند که "انسان فرزند زمانه خودش است" و امام حسین هم فرزند زمانه خودش بود و برای زمان‌ها دیگر متاسفانه کاربرد ندارند و آنچه امام حسین را تبدیل به شخصیت جهانی کرد همین زمانه و زمینه‌ها اجتماعی و سیاسی ۱۴ قرن گذشته بود و هر کس دیگر که در جای امام حسین بود مسلما تبدیل به شخصیت مثل امام حسین میشد.
به عبارت دیگر امام حسین علیه السلام از نظر این آقایان کار مهمی نکرد و اگر آن شرایط وجود نداشت امروز امام حسین هم وجود نداشت و علت اصلی امام حسین نه خود ایشان بلکه این شرایط و زمینه هاست، این آقایان متاسفانه دارای چند خطا و اشتباه انسان شناسی هستند.
خطا اول اینکه این آقایان متاسفانه انسان را فاقد محتوا و ماهیت تعریف کردند که از خودش اصولا چیزی ندارد و همه چیز او اعم از کرامت و شرافت و درک و فهم انسانی تابع شرایط و زمانه است، در حالی که انسان به دلیل داشتن محتوا و ماهیت انسانی در جایگاه انسان قرار گرفته است و نمیتوان این محتوا را از انسان سلب کرد.
انسان دارای "خود واقعی" است که این خود واقعی مخصوص انسان است و همه انسان این خود واقعی را در خودشان دارند و مخاطب دین اسلام همه انسان هاست که دلیل اینکه بخاطر داشتن همین "خود واقعی" است که انسان را از درون تحت تاثیر قرار می‌دهد و یک نوع بیداری را در وجود انسان روشن خواهد کرد، اما این آقایان با وجود اینکه ادعای انسانیت و مبارزه بر علیه ستم و ظلم را در کارنامه خودشان دارند، ولی نتوانستند که این انسان را تعریف کنند.
انسانی که آن‌ها تعریف می‌کنند بیشتر تابع شرایط اجتماعی است و اگر سخن از کرامت و شرافت میزنند نه بخاطر اعتقاد به محتوا و ماهیت انسان هاست بلکه به دلیل اعتقاد به شرایط اجتماعی است که به انسان کرامت می‌دهد.
اما خطا‌ی دوم اینکه این اقایان اصول انسانی از جمله مبارزه بر علیه ستم و ظلم و گرفتن حق و حقوق را تابع شرایط اجتماعی کرده اند و حق و حقوق را بیشتر از وجود انسان خارج کردند و نتیجه این خطا اینست که انسان باید به شرایط اجتماعی نگاه کند تا برای او حق و حقوق را تعریف کنند و انسان را آنقدر پوچ و خالی برای جامعه تعریف کرده اند که حتی این انسان نمیتواند در مورد مسائل بشری تفکر کنند.
اگر انسان تابع زمان و شرایط اجتماعی قرار بگیرد مسلما خود همین آقایان هم تابع زمان هستند و ما نمیتوان حرف و سخن این آقایان را قبول کنیم، زیرا با تغییر شرایط و زمان کل سخنان این آقایان هم تغییر می‌کنند و تکلیف ما متاسفانه روشن نمیشود که ما سخن چه زمانی را باور کنیم؟ براساس چه زمانی از حق و حقوق انسانی دفاع کنیم؟
از طرف دیگر اگر ما تابع زمان و شرایط اجتماعی باشیم؛ پس زمان تابع چه چیزی است؟ مسلما زمان که معصوم و بدون خطا و اشتباه نیست؛ پس از کجا تشخیص دهیم که زمانه اشتباه نمی‌کند؟ ما نه تابع زمان هستیم و نه تاثیرات شرایط اجتماعی را منکر می‌شویم بلکه ما اعتقاد داریم که انسان به دلیل داشتن محتوا و ماهیت انسانی که دارد در هر زمان و مکانی باید از حق و حقوق انسانی دفاع کند و امام حسین فرزند زمان و شرایط خودش نبود بلکه نماد یک انسان با داشتن محتوا و ماهیت انسانیت بود که در برابر ظلم و ستم ایستاد، مبارزه با ظلم و ستم زمان و شرایط را نمی‌شناسد و از این نظر امام حسین علیه السلام یک الگوی برای جامعه بشری است.
در کنار نگاه جریان‌ها مادی به امام حسین علیه السلام جریان‌ها دینی هم نگاه درست و واقعی به حضرت امام حسین علیه السلام ندارند و این امر باعث بد فهمی از حضرت امام حسین علیه السلام میشود. یکی از این نگاه جریان‌ها دینی نگاه وسیله بودن نسبت به حضرت امام حسین است که ما در تاریخ انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ در آثار دکتر علی شریعتی مشاهده می‌کنیم که در کتب‌های درسی و انقلابی به دکتر شریعتی لقب "معلم انقلاب" را داده اند. اتقاقا این لقب در شان و منزلت دکتر شریعتی است؛ چرا که دکتر شریعتی از هر وسیله‌ای استفاده کرد تا مردم و جامعه را بر علیه نظام پادشاهی قیام کنند و اندیشه دینی وسیله قدرتمند برای دکتر شریعتی بود.
دکتر شریعتی در خصوص امامان اهل تشیع بصورت گزینشی برخورد کرد و از بین ۱۲ امام معصوم فقط به چندتا از آن‌ها اشاره می‌کند و که یکی از آن امامان معصوم حضرت حسین علیه السلام است و از خون امام حسین به عنوان یک محرک حرکت در جامعه استفاده می‌کرد و حتی در کتاب "آدم وارث حسین" به این موضوع اشاره می‌کنند که همه جا کربلا و همه روز عاشورا است و فقط نمیتوان کربلا و عاشورا را در زمان امام حسین تصور کرد، دکتر شریعتی از این جمله انصاف یک جریان انقلاب را ایجاد کرد و آنچنان در دل و قلب جامعه نفوذ کرده بود که نیازی به دیگر جریان‌ها غیر دینی داشتند، هر چند دکتر شریعتی بسیاری از مفاهیم را اشتباه و غلط تعریف می‌کرد، ولی هدف ایشان انقلاب کردن در جامعه بود.
به عنوان نمونه دکتر شریعتی کلمه "ای‌ها الناس" را در قرآن کریم به معنی توده تعریف میکرد در حالی که این کلمه یعنی "ای مردم" "ای انسان" تعریف شده است، ولی دکتر شریعتی می‌خواست با این تعریف‌ها بخش محروم جامعه را مورد توجه قرار دهد تا به دین اسلام امیدوار باشند و از طریق دین اسلام بتوانند در جامعه قیام کنند. اما واقعیت اینست که اسلام با چنین کار‌هایی مخالف است و دلیل آن در داشتن حق است، جبهه حق نیازی به همراهی با دروغ و نیرنگ ندارد و نباید بخاطر رسیدن به منافع خودمان مفاهیم دین اسلام مطابق نیاز‌های و منافع شخصی و حزبی تعریف کرد.
دکتر شریعتی در واقع به جوانان حق می‌داد که به دین اسلام پشت کنند چرا این جوانان هنوز با دین امام حسین آشنایی کافی نداشتند و نمی‌دانستند که در دین اسلام چنین شخصیتی به نام امام حسین وجود دارد که بر علیه ظلم و ستم مبارزه می‌کرد و فطرت انسانی را بیدار می‌کنند، ما هم اعتقاد داریم که امام حسین بر علیه ظلم و ستم قیام کرد، اما نگاه و تصور ما با دکتر شریعتی متفاوت است.
دکتر شریعتی مبارزه امام حسین را نه بخاطر نفس کار ستایش می‌کنند بلکه بیشتر به عنوان وسیله‌ای برای انقلاب کردن در نظر دارد و امروز هم ما این نگاه را در بین عزاداران حسینی مشاهده می‌کنیم. اگر دکتر شریعتی بخاطر انقلاب کردن از امام حسین استفاده می‌کرد امروز از امام حسین بیشتر بخاطر حفظ جایگاه و رسیدن به مسند قدرت مورد استفاده قرار می‌گیرد و اشک‌هایی که امروز از چشم‌ها عزاداران جاری میشود نه بخاطر امام حسین بلکه برای رسیدن به منافع سیاسی انجام میشود.
اگر این عزاداران برای شهادت مظلومانه امام حسین اشک می‌ریزند باید برای اصحاب رسول خدا هم اشک بریزند. رفتاری که امروز با امام حسین و اصحاب رسول خدا در جامعه ما انجام میشود همان رفتاری است که دکتر شریعتی انجام می‌داد. دکتر شریعتی فقط از خون امام حسین استفاده کرد و به دیگر خون‌ها اصحاب رسول خدا از جمله خلیفه دوم و سوم که کشته شدن اشاره نمی‌کنند و امروز عزاداران امام حسین متاسفانه نسبت به این خون‌ها ریخته شده بی تفاوت هستند و دلیل این بی تفاوتی در عدم آگاهی آن‌ها از این خون‌ها نیست بلکه بیشتر بخاطر نگاه سوءاستفاده از امام حسین است که امروز از طریق امام حسین بهتر میتوان منافع خودشان را تامین کرد.
مختار سلیمانی
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار