از جمله مطالبات بر حق و البته بر زمین مانده مردم بسیاری از مناطق جغرافیایی کشور میتوان به مشکلات پیش آمده در حوزه منابع آبی و اعتراضاتی که در سالهای اخیر برای بر طرف کردن نا برابریهای این حوزه پیش آمد اشاره کرد؛ مطالباتی که ناظر بر سیاستهای غلط آبی در دهه و سالهای گذشته است و متأسفانه هیچگاه با پاسخی منطقی و قانع کننده رو به رو نشد.
بسیاری از اندیشمندان و پژوهشگران حوزه آب، بر این عقیده هستند که منابع و مسائل آب و نیز چالشهایی که در این رابطه وجود دارد در صورت بی توجهی مسئولان و افزایش بحرانهای مرتبط قابلیت فراوانی برای امنیتی شدن دارد و میتواند به یکی از مطالبات جدی و اعتراضهای عمومی مردم بدل شود.
اهمیت منابع آب و دسترسی کافی به آن از آن جهت مهم است که در هر منطقه جغرافیایی وقتی کاهش منابع آب رخ بدهد، به دنبال آن پیامدهای نامطلوب اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بروز خواهد کرد و هر سه پیامدی که به آنها اشاره شد، خود زمینهای برای افزایش احساس تبعیض، اعتراض، تقویت حس واگرایی و کاهش مشارکت سیاسی خواهد شد؛ موضوع مهمی که در سالهای اخیر بارها نمونههای بارزی برای آن در کشورمان شکل گرفت.
در سال ۱۳۷۹ و در شرایطی که هنوز مشکلاتی نظیر کاهش شدید منابع آب سطحی و زیر زمینی و نیز خشکسالیهای شدید ایران را در بر نگرفته بود، مردم شهر آبادان در اعتراض به اجرای طرحهای انتقال آب از سرچشمههای کارون به حوضه آبریز زاینده رود دست به اعتراض زدند و در جریان این اعتراضات چندین نفر نیز کشته شدند.
هر چند این اتفاق و خسارتهای جانی و مالی فراوانی که در استان خوزستان در سال ۱۳۷۹ پیش آمد، کافی بود تا متولیان آب کشور در اجرای سیاستهای آبی خود تجدید نظر کنند و راهی جدید برای مقابله با بحران آب در پیش بگیرند، اما متأسفانه این اتفاق رخ نداد تا در ادامه از این دست اعتراضات دوباره جان و مال شهروندانی ایرانی را به مخاطره بیاندازد و از سویی نیز حکومت را در تأمین امنیت با مشکل رو به رو کند.
در سال ۱۳۹۱ بسیاری از کشاورزان منطقه خوراسگان اصفهان با تجمع در محل نصب تجهیزات انتقال آب شرق اصفهان به استان یزد اعتراض خود را به سیاستهای آبی متولیان منابع آب نشان دادند و با شکستن سازههای انتقال آب اثبات کردند که موضوع آب نیز میتواند به صورت جدی تهدیدی برای امنیت ملی و محلی کشور باشد؛ اعتراضهایی که با ورود و سوء استفاده برخی انسانهای معلوم الحال جنبه سیاسی و ساختار شکنانه نیز به خود گرفت و البته کشاورزان اصفهانی بارها تأکید کردند مطالبه آنها تحت هیچ شرایطی سیاسی نیست.
متولیان منابع آب کشور نه به اعتراض مردم آبادان توجهی کردند و نه اعتراضهای سال ۱۳۹۱ مردم شرق اصفهان را جدی گرفتند، شاهد این مدعی آنکه دوباره سازههای انتقال آب منطقه خوراسگان تعمیر شد و نیز طرحهای انتقال آب دیگری از حوضه آبریز کارون به زاینده رود مثل طرح انتقال آب چشمه لنگان عملیاتی شد.
با عملیاتی شدن طرح انتقال آب چشمه لنگان که سالانه بیش از ۱۲۰ میلیون متر مکعب از منابع آبی غرب استان اصفهان و سرشاخههای کارون را به حوضه آبریز زاینده رود انتقال داد، بیش از ۵۰۰ مزرعه در سر چشمههای کارون خشکید و بارها اهالی این منطقه شکایتهای رسمی و مکتوب خود را به مقامات عالی رتبه کشور ارسال کردند و تجمعهای اعتراضی مسالمت آمیز برگزار کردند؛ مجموعه اقداماتی که نه تنها به آنها توجهی نشد بلکه طرحهای جدید انتقال آب نیز در همین محدوده جغرافیایی در دستور کار مدیران قرار گرفت.
جدا از طرحهای انتقال آب و خسارتهای سنگینی که در گذشته بر جای گذاشتند و اثبات آن کار زیاد سختی نیست، اسناد و گزارشهای جدید نیز نشان از میل دوباره مسئولان به اجرای طرحهای انتقال آب دارد و در این حوزه گویا هنوز مسئولان اعتراض و شکایتهای مردمی و خسارتهای امنیتی آن را جدی نگرفته اند.
این را میتوان از اصرار دوباره بر اجرای طرحهای انتقال آب در مناطق دیگری از کشور مثل جنوب کرمان و حوضه آبریز جازموریان نیز دید که بر اساس آن سالانه چیزی حدود ۳۵ میلیون متر مکعب آب (طرح انتقال آب صفارود) از مناطق خشک و جنوبی کرمان به شمال این استان انتقال خواهد یافت؛ اقدامی که جنوب کرمان را به تلی از خاک و خل تبدیل و ریزگردها را میهمان مردم این منطقه خواهد کرد.
طرحهای انتقال آب در استان خراسان رضوی نیز نا امنیهای فراوانی به بار آورده است و در همین تیرماه سال جاری به دنبال اصرار متولیان منابع آب استان برای انتقال آب از یکی از روستاهای شهرستان جغتای به روستاهای دیگر تعدادی از شهروندان این منطقه کشته شدند.
از انتقال آب و خسارتهای امنیتی آن که بگذریم، در سالهای گذشته تعداد زیادی سد در کشور احداث ش. و به بسیاری از چاههای غیر مجاز کشور با اصرار برخی مقامات مثل نمایندگان مجلس شورای اسلامی مجوز داده شد تا حاصل آن چیزی جز خشک شدن تالابها و دریاچههای داخلی کشور نباشد؛ اتفاقی که بر افزایش خسارتهای اقتصادی و زیست محیطی کشور دامن زد و بسیاری از مردم کشور را در اعتراض به این طرحها به خیابانها کشید.
دریاچه ارومیه در استان آذربایجان غربی، تالاب بختگان در استان فارس، تالاب گاوخونی در استان اصفهان، تالاب شادگان در استان خوزستان، تالاب جازموریان در استان کرمان و بسیاری دیگر از تالابهای کشور در جریان احداث سد و بهره برداری بی رویه از منابع زیر سطحی آب خشک شدند و این مهم نیز به افزایش اعتراضهای مردمی دامن زد.
در این بین کمتر نشانهای از برخورد منطقی مسئولان با این بحرانها در میدان عمل مشاهده شد و برای بسیاری از معترضان سیاستهای آبی کشور این ظن و گمان پیش آمد که گویا صدا و اعتراض آنها برای مسئولان کشور اهمیتی ندارد.
اکنون و در شرایطی که موج غیر قابل منتظرهای از اعتراضهای مردمی به خیابان کشیده شده و این سئوال برای مسئولان پیش آمده است که علت این اعتراضها چیست؟ خوب است مروری بر آنچه در حوزه منابع آب و سیاستهای آبی در کشور رخ داده است شود تا این درک به وجود آید نشنیدن صدای مردم و اعتراضهایی که بارها تأکید شده است که سیاسی نیست چگونه میتواند به امنیت ملی و داخلی آسیب بزند.
این موضوع را از آن جهت میتوان مورد تأکید قرار داد که هنوز میل به اجرای طرحهای انتقال آب، احداث سد و حفر چاههای عمیق در کشور وجود دارد و نیز تا کنون هیچ حرکت قابل قبولی برای بازگشت از سیاستهای تنش زا و جنجال بر انگیز گذشته برای جلب رضایت شهروندان نگران عملیاتی نشده است.
*دانشجوی دکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران