خوب که گوش کنی می توانی صدای گام های هردویشان را بشنوید، یکی از آن دو آرام و با وقار دارد لباس حریر سفیدفام نگین کاری شده اش را جمع کرده و خرامان و پاورچین می رود و دیگری نیز دارد با پیراهن بلند گل گلی رنگینش نرم نرمک ناز می آید.
کد خبر: ۱۹۴۷۳۲
تاریخ انتشار: ۱۸ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۸:۰۰ 08 March 2016

خوب که گوش کنی می توانی صدای گام های هردویشان را بشنوید، یکی از آن دو آرام و با وقار دارد لباس حریر سفیدفام نگین کاری شده اش را جمع کرده و خرامان و پاورچین می رود و دیگری نیز دارد با پیراهن بلند گل گلی رنگینش نرم نرمک ناز می آید.

کمی اگر دقت کنی رفتن یکی و آمدن دیگری را می توانی ببینی، ننه سرما و بهار خانم را می گویم که در بازی گرگم به هوا و قایم باشک فصل ها هر کدام بدنبال دیگری می آیند و می روند.
و اکنون زمین و زمان به تکاپو افتاده اند تا ننه سرما را بدرقه گرم و بهار خانم را خوشامد گویی جانانه گویند، در طبیعت زیبای خداوند انگار هنگامه ای به پاست، پرندگان، حشرات، وحوش، درختان، گل ها مراتع، دشت و دمن خود را مهیای پذیرایی از بهار این مهمان گرامی شان کرده اند.
درختان و چمن زارها با شکوفه های رنگارنگ انگار رختی نو بر تن کرده اند، وحوش و حشرات از خواب زمستانی بیدار شده اند، همه جای طبیعت آستانه ای شده برای رقاصی دلبرانه پرستوهای مهاجر و چکاوک های خوش نقش و نگار و مرغان خوش الحان.
بهار خانم از راه نرسیده حال زمین و زمان را منقلب کرده و با آمدنش انقلابی زیبا، دلنشین و با شکوه به پا کرده و آدمیان را نیز همچون ساکنان طبیعت به فراست و تکاپو انداخته است و همه مردم از مدت ها قبل خود را برای این مهمان خوش قدم بانشاط آماده کرده اند.
در مهمانی زیبای بهاران، همگان دعوت شده و طبیعت آغوش پر سخاوتش را برای پذیرایی از همه موجودات و آدم ها گشوده و به خوان گسترده و پر از نعمتش فراخوانده است اما در این میان و در بین تمام آفریده های کردگار توانا که به این مهمانی دعوت شده اند تنها ما آدم ها در جشن با شکوه بهار وظیفه ای خطیر و سنگین بر گردن داریم.
چرا که واقعیت این است در بین همه مخلوقات آفرینش فقط ما انسان ها هستیم که دیگر آفریده های خداوند را فدای خودخواهی و شاید هم ناآگاهی و جهالت خود می کنیم و با تبر و تفنگ، هیزم و نفت کینه توزانه همچون کسی که به مقابله با دشمنش و هم آورد دیرین و قسم خورده اش می رود به جان انفال بی زبان و بی گناهی که سرمایه هایی گرانبها و با ارزش هستند می افتیم.
حال که طبیعت با دست و دلبازی بی نظیرش ما را به مهمانی خود دعوت کرده است و ما نیز باید مهمانانی مهربان، نمک شناس و قدردان بوده و با میزبان خود و تمام ساکنانش با احترام برخورده کرده و یادمان باشد که طبیعت متعلق به همه موجودات است و ما نیز جزیی از این طبیعت هستیم نه مالک و صاحب آن.
بهاران که از راه می رسد، همگان بار و بندیل جمع کرده و به دامان طبیعت دلنشین و زیبا می روند دمی دور از غلغله شهر در دامن پر مهر مادرشان می آسایند، اما نکته تاسف بار برخورد این فرزندان نا خلف با مادرشان است.
چرا که با جفا کاری تمام جای جای بدنش را با روشن کردن آتش زخم ناسور می زنند، تبر بر دست گرفته و قامت رعنای درختانش را تیشه می زنند، تفنگ بر دوش گرفته و تیر خلاص را بر پیکر وحوش زیبایش می زنند.
ولی بیاییم همه ما آدم های این مرز و بوم در آستانه عید خجسته و مبارک 95، با هم عهد و پیمان ببندیم که دل این مادر کهن سال، مهربان، پرسخاوت و دست و دلباز را با آزارهای عمدی یا سهوی خود نیازاریم و با تاسی از مادرمان با داشته های طبیعت مهر ورز باشیم./ف

منبع: ايرنا
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار