کد خبر: ۱۰۶۷۵۶
تاریخ انتشار: ۱۴ مهر ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۷ 06 October 2015
پایگاه خبری و تحلیلی وارش نیوز در مطلبی نوشت : رکود و بیکاری در روستاهای مازندران و گیلان به مرحله تنش رسید ، مهاجرت ؛ نخستین انتخاب وضعیت بیکاری جوانان روستانشین زیر 30 سال در مازندران و گیلان آشفته است.

در این مطلب که روز سه شنبه منتشر شده آمده است : حوره بیکاری هنوز هم دست از سر کشور برنداشته است و نامه تازه 4وزیر روحانی که حتی نام حسین دهقان؛ وزیر دفاع نیز در آن دیده می شود، موید همین حقیقت است. اگرچه دولت یازدهم موفق به کنترل تورم کلی شد و توانست رشد منفی اقتصادی را به رشد مثبت بدل کند اما ادامه رکود و تاثیر آن بر بازارهای اساسی سرمایه نظیر بورس این پیام را به دولت مخابره کرده است که ادامه روند فعلی کارساز نیست. علی الخصوص اینکه این روند به بیکاری فزاینده دامن خواهد زد و باعث تشدید نارضایتی عمومی خواهد شد.
همزمان با انتشار این نامه تازه ترین گزارش وزارت کار ازوضعیت اشتغال و بازار کار در روستاهای کشور نشان می دهد که از مجموع 17 میلیون و 184 هزار جمعیت روستایی کشور، 6 میلیون و 340 هزار نفر شاغل و 478 هزار نفر جویای شغل هستند. نکته حائز اهمیت در این بخش اینکه 10 میلیون و 365 هزار نفر از جمعیت روستایی کشور از نظر اقتصادی غیرفعال و در واقع دچار بیکاری هستند و 900 هزار نفر نیز دارای درآمد بدون کارمی باشند.
براساس اعلام وزارت کار، هنوز نرخ مشارکت اقتصادی از شهرها اندکی بیشتر است و در استان های اردبیل، آذربایجان غربی و شرقی بهترین وضعیت فعالیت اقتصادی روستانشینان وجود دارد که با توجه به روستایی بودن محیط های زندگی در استان های شمالی و نبودن نام آنها در این لیست پیامی جدی به استانداران نوار شمالی مخابره شده که معنای آن این است که روستائیان این استان ها مدام در حال بیکار تر شدن هستند و نهایتا چاره ای جز مهاجرت برای آنها باقی نخواهد ماند.
بر اساس آخرین آمارهای مهاجرتی که توسط مرکز آمار ایران در سال 1392 منتشر شده است استان های شمالی کشور(مخصوصا مازندران) در صدر مهاجرت های روستایی قرار دارند و تغییر کاربری گسترده زمین های کشاورزی به همراه افزایش نرخ زمین خام و به صرفه نبودن اقتصاد روستایی مخصوصا در زمینه کشاورزی از مهمترین دلایل وقوع این امر است.
با وجود افت شدید اشتغال زایی بخش کشاورزی در کل کشور، 50.1 درصد اشتغال روستایی کشور در حال حاضر از طریق روستاها تامین می شود و مابقی اشتغال نیز در قالب خدمات و صنعت صورت می گیرد. در اردبیل، کرمان و کردستان کشاورزی تا 68.7 درصد کل اشتغال را تشکیل می دهد و مایه تعجب اینجاست که بازهم نامی از استان های شمالی؛ مخصوصا مازندران و گیلان که کشاورزی را قطب اصلی توسعه خود می دانند دیده نمی شود.
از مجموع 10 میلیون و 365 هزار روستایی غیرفعال کشور، بیش از 2 میلیون نفر زیر 20 سال سن دارند، همچنین یک میلیون و 158 هزار جوان روستایی تا 24 ساله هنوز تکلیف آینده خود را نمی دانند و جزو جمعیت غیرفعال اقتصادی بوده و صرفا مصرف کننده هستند.
بر اساس اطلاعات موجود در 10 سال گذشته میزان با سوادی و تحصیلات دانشگاهی در بین روستائیان مازندران تقریبا 6 برابر و نیم شده است اما میزان فرصت های شغلی برای آنها به هیچ عنوان با تحصیلاتشان همخوانی ندارد. چندانکه همینک بیش از 60 درصد جمعیت جوان روستایی مازندران یا با حقوقی بسیار اندک کار می کنند یا اساسا همچنان به دنبال کار هستند یا از بیکاری رنج می برند. آماری تکان دهنده که ضرورت طرح برنامه هایی جدید در این حوزه را یادآور می شود.
وضعیت بیکاری جوانان روستانشین زیر 30 سال در مازندران و گیلان آشفته است. دویدن بی نتیجه به دنبال کار بسیاری از آنها را ناچار به پذیرش بیکاری و تسلیم شدن کرده است. این سوال بسیار بزرگ همچنان پابرجاست که چرا مازندران به عنوان یکی از سه استان نخست کشور از لحاظ اقتصاد کشاورزی با چنین حجم بالایی از بیکاری روستایی مواجه است. پرسشی که نه تنها پاسخی از سوی نهادهای دولتی مازندران برای آن ارائه نشده است، بلکه در تضادی آشکار با برخی اظهارنظرها در مورد کاهش بیکاری در استان قرار دارد.
تغییر سبک زندگی روستانشینان سابق استان های شمالی و شهرنشینان فعلی نه تنها به قطع فرهنگی آنها از سرچشمه منجر شده است، بلکه به افزایش اختلاط فرهنگی و اجتماعی در شهرهای استان دامن زده است. در حال حاضر سه شهرستان ساری، بابل و قائمشهر شاهد بیشترین مهاجرت روستائیان به شهرها هستند و اگر تراکم جمعیتی را نادیده بگیریم وضعیت برخی از شهرستان های غربی استان همانند نور و چالوس نیز وخیم است.
نمی توان از جوانان روستایی توقع ماندن در محل تولدشان را داشت در حالیکه کشاورزی، دامپروری و باغداری به عنوان مشاغل اصلی روستایی مازندران همچنان در نقطه خطر قرار دارند و متاسفانه هیچ برنامه ای نیز برای خروج آنها ارائه نمی شود.
طرح های نظری گردشگری روستایی برای کاهش میزان بیکاری روستانشینان طراحی شد اما نتیجه آن علی رغم همه تلاش ها تنها حالتی تزئینی دارد و به ثمر نشستن چنین ایده ای که منجر به کاهش اثرگذار بیکاری شود حداقل یک دهه زمان می برد.
با این احوال ایا باید به اینده امید داشت و دست روی دست گذاشت تا کسی از راه برسد و طرحی کارآفرین و خوشایند پیشنهاد کند؟ ایا باید با افزایش نقدینگی و راحت تر کردن تسهیلات بانکی مخصوصا در بخش کشاورزی به سمت کاهش بیکاری در روستاها رفت؟یا باید یافتن کار برای روستائیان در شهرها را سخت تر کرد تا آنها با صبر بیشتری به انتظار معجزه در محل تولدشان باقی بمانند؟ پاسخ این سوال ها را فعلا کسی نمی داند اما این سکوت دردآور دقیقا برخلاف وعده انتخاباتی دولت در و شخص رئیس جمهور است. وعده ای که حداقل در مازندران و گیلان فعلا خبری از تحقق آن نیست!
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار