تابناک فارس به نقل از افسانه:هفته پیشرو را در تقویم جلالی، هفته «کتاب و کتابخوانی» نام گذاشتهاند. تفاوتش با هفتههای دیگر آن است که احتمالاً در این هفته چند برنامه نمایشی و بزرگداشت و تجلیل و رونمایی و جشننامه و... برگزار میشود، مدیران و مسئولانی میآیند دادِ سخن سرمیدهند که «کتابخواندن چه فضایلی دارد و چه و چه» و تمام. درحالی که براساس آخرین آمار اعلامشده سرانه مطالعه در کشور، 12 دقیقه و 33 ثانیه در سال است، تیراژ کتاب به 150نسخه رسیده و تکنولوژی عملاً کتاب و نشریات کاغذی را از میدان به در برده است. دیگر از آن در شیرازِ 2 میلیون نفری هم به گفته حسین بهزادنیا رئیس صنف کتابفروشیهای شیراز به «افسانه»، تنها 40 کتابفروشی وجود دارد که در کنار 30 کتابخانه عمومی شهر و 19 سالن مطالعه عمومی، تنها مکانهای عرضه و مطالعه کتاب در «شهر ادب و فرهنگ» هستند. از آنسو وضعیت عمومی اقتصادی سبب شده که عملاً خرید کتاب از سبد خانوارها کاهش یابد و در این میان اقبال حداکثری هم به کتابهای عامهپسند زرد و «چه کسی قورباغه را چه کار کرد» و «چه کسی پنیر را خورد» و... باشد. اما چرا وضع کتاب و کتابخوانی به این روز افتاده؟ چرا به گفته سعید بیابانکی (شاعرو طنزپرداز) «تبلیغ کتاب در رسانه ملی ممنوع است و این ممنوعیت باعث شده تا جایگاه کتاب از پُفک هم در این رسانه کمتر باشد»؟
*دلایل کتابنخوانی
مجید ابهری آسیب شناس اجتماعی در اینباره معتقد است: «محدود بودن کتابخانههای محلی و کامل نبودن موضوعات کتابهای مراکز تحصیلی و همچنین گران بودن کتاب از دلایل نبود گرایش به مطالعه عنوان شده است.»
*وضع کتابخانه های عمومی
آمارهای تعداد کتابخانههای عمومی در کشور نشان دهنده وضع نامناسب این بخش از فرهنگ کشور است. کتابخانههای عمومی ایران با کمبود کتاب جدید روبه رو هستند. تمایل به عضویت در این کتابخانهها و مراجعه به آنها نیز بسیار اندک است. مطابق سند چشماندازی که سیاستهای کلان جمهوری اسلامی را مشخص میکند، اعضای کتابخانههای عمومی ایران باید تا سال ۱۴۰۴ به ۲۰ میلیون نفر رسیده باشد. برای رسیدن به چنین موقعیتی لازم است استفاده کنندگان از کتابخانههای عمومی تقریبا ۲۰ برابر شوند و تعداد کتابخانهها و امکاناتشان نیز به همان نسبت افزایش یابد. با وضع امروز و با توجه به تجربه سالهای اخیر، دست یافتن به چنین هدفی اگر غیرممکن نباشد به یک معجزه نیاز دارد. منصور واعظی، رئیس نهاد کتابخانههای عمومی کشور سال ۸۶ گفته است باید تا آخر سال ۸۸تعداد اعضای کتابخانههای ایران به سه میلیون نفر برسد.
مطابق آماری که همین نهاد منتشر کرده درصد افزایش اعضای کتابخانهها در سال ۸۶، ۴ / ۱ درصد و در سال ۸۷ که سالی استثنایی به شمار میرود حدود ۸ درصد بوده است. این نهاد تعداد اعضای کتابخانههای سراسر کشور تا پایان سال ۸۷، یک میلیون و ۷۶ هزار نفر اعلام کرده است. از سوی دیگر فقر کتابخانهها یکی از معضلاتی است که در ایران همیشه مطرح است، آمارها نشان میدهد کتابخانههای ایران با استانداردهای جهانی فاصلهای نجومی دارند. مطابق معیارهای پیشنهادی «اتحادیه بین المللی انجمنهای کتابداری» در کشورهای در حال توسعه باید به ازای هر باسواد حداقل یک و نیم جلد کتاب در کتابخانههای عمومی وجود داشته باشد. با این حساب لازم است بیش از ۷۹ میلیون جلد کتاب در قفسهی کتابخانههای ایران جا بگیرد تا کشور به کمترین میزان پیشنهاد شده برای کشورهای در حال توسعه برسد. این تعداد تا پایان سال ۸۷ حدود ۱۶ میلیون جلد گزارش شده است.
*گرانی کتاب
یکی دیگر از مسائلی که در کاهش میزان مطالعه تاثیر گذار است، گرانی روز افزون کتاب است. با نگاهی به قیمت کتاب در چند سال اخیر با افزایش نجومی نرخ آثار منشر شده از سوی ناشران مختلف روبهرویم. این مشکل برای ناشران غیردولتی که عموما آثار برجسته و نفیس را منتشر مینمایند نمود بیشتری دارد. گراني مواد اوليه مثل گراني کاغذ باعث شده که قيمت کتاب نسبت به سالهاي گذشته افزايش پيدا کند و تهيه آن براي بسياري از اقشار جامعه مشکل نباشد. در حال حاضر با قطع شدن سهميه کاغذ ناشران، آنها کاغذ را با سه برابر قيمت نسبت به سالهای گذشته تهیه میکنند. گرانی قیمت کتاب باعث کاهش فروش این محصول فرهنگی شده است. برخی از آسیب شناسان معتقدند این مسئله تاثیر قابل ملاحظهای بر میزان مطالعه سرانه ایرانیان دارد، آنها میگویند با گران شدن کتابهایی که قدرت جذب مخاطب دارند شهروندان نیز دیگر تمایلی به مطالعه آن آثار را ندارند چرا که توانایی خرید انها وجود ندارد.
*ممیزی کتاب
یکی از مسائل دیگری که در اینباره مطرح میشود، مسئله ممیزی کتاب است. ممیزی به عنوان پدیدهای که همیشه در ایران وجود داشته است به عقیده برخی از صاحب نظران در موضوع کاهش مطالعه بیتاثیر نبوده است. آنها معتقدند با اعمال سانسور شدید در آثار فرهنگی عملا پویایی در این عرصه سلب میشود و رخوت را در تولیدکنندگان آن به وجود میآورد و باعث کاهش میزان انتشار کتاب میگردد که این مسئله نیز میتواند بر میزان مطالعه در کشور تاثیر گذار باشد.
رضا امیرخانی در این باره معتقد است: «متاسفانه ما در کشورمان حتی ممیزی در نیت هم داریم. وقتی ممیزان با اسمی برخورد میکنند، میگویند این همانی است که فلان کار را کرده، پس این کتابش هم مجوز نگیرد. ممیزی در نیت رخ میدهد. کتاب های زیادی داریم که به مشکل ممیزی برمیخورند در حالیکه اگر نام مولف نداشتند به سادگی مجوز میگرفتند.» وی در نقد فضای حاکم بر ممیزی کتاب گفت: «فضای حاکم بر ممیزی، قطعا جای بحث دارد چرا که با شکلی که امروز دارد، نه دوست و نه دشمن نمیتواند با آن کار کند. کتاب های بیرگ و بیبو خیلی ساده مجوز میگیرند و کتابهایی که حرفی طرح میکنند، خیلی سختتر از غربال ممیزی رد میشوند.»
*انحصار تبلیغات
یکی دیگر از مسائلی که در مورد کاهش میزان مطالعه تاثیر دارد، انحصار تبلیغات محصولات فرهنگی در دست عده ای قلیل از تولیدکنندگان کتاب است. این مسئله تبدیل به عاملی می شود تا شهروندان تنها با تعداد کمی از آثار شاخص آشنا شوند و به مطالعه آنها تمایل پیدا کنند. پدیده انحصار تبلیغات باعث شده است بسیاری از آثار جذاب و مهم ادبیات ایران توجهی نشود و آثاری که شاید در حد متوسط هستند با تیراژ بالا منتشر شوند.
*عوامل جهانی و ملی کتابنخوانی
علی اصغر سیدآبادی نویسنده و پژوهشگر ادبیات کودک نیز معتقد است سه دسته عوامل در کتاب نخواندن ما دخالت دارند. نخست عوامل جهانی مانند تلویزیون، ماهواره، بازی های اینترنتی است که در کتابخوانی جهانی بسیار تاثیرگذارند. دلیل بعدی عوامل ملی هستند که از آن جمله می توان به نوع آموزش و پرورش ما که تک کتابی است و یکی از موانع بزرگ کتابخوانی در ایران محسوب می شود اشاره کرد. همچنین نگاه خانواده به خواندن کتاب های غیردرسی و مقاومتشان در این زمینه نیز به این مسئله برمی گردد. اقتصاد خانواده هم در این زمینه تاثیرگذار است. سومین دلیل هم عوامل محلی مانند اقلیت ها و قومیت ها هستند که در میزان گرایش به کتابخوانی تاثیر دارند. سیدآبادی گفت: براین اساس ما نمی توانیم به عنوان دولت برنامه متمرکزی برای کتابخوانی در سراسر کشور اجرا کنیم اگر از سیاست و برنامه ملی حرف می زنیم باید بتوانیم برنامه منعطف، دموکراتیک و مشارکت جویانه ای داشته باشیم و امکان تاثیر ایده های محلی و ظرفیت های محلی در آن وجود داشته باشد و تجربه های محلی را در آن غنیمت بشماریم.
*سهم کتاب در رسانه ملی از پُفک کمتر است!
بیابانکی در این گفتوگو با گلایه از وضع تبلیغ کتاب در رسانه ملی عنوان کرد: رسانه ملی ابزار بسیار مناسبی برای تبلیغ کتاب و فرهنگسازی مطالعه در جامعه است اما متاسفم که تبلیغ هر کالایی در تلویزیون مجاز است و از پودر لباسشویی تا پُفک و قابلمه در این رسانه تبلیغ میشود اما کتاب جایگاهی ندارد. همه این موارد نشان میدهد که جایگاه کتاب در این رسانه از پُفک هم کمتر است. البته من پیگیر این موضوع شدم و فهمیدم که تبلیغ کتاب در تلویزیون ممنوع است. به نظر من این بهترین سوژه برای خبرنگاران ماست تا با پیگیری آنها حداقل شرایطی فراهم شود که به ازای تبلیغ هر صد پفک یک کتاب هم تبلیغ شود. او در توضیح هزینه بسیار زیاد تبلیغات رسانهای ادامه داد: دوستان رسانه ملی قیمتی برای تبلیغات تلویزیونی در نظر گرفتهاند که اگر ناشر 20 چاپ از کتاب 1000 نسخهای را هم بفروشد باز هم نمیتواند 5 ثانیه تبلیغ در این رسانه داشته باشد. بنابراین در شرایط فعلی باید کاری کرد که تبلیغ کتاب در رسانه ملی هدفمند شود.
*مدرسههای بیکتابخانه
یکی از مهمترین پایگاههای کتابخوانی و ترغیب دانشآموزان به کتابخواندن، کتابخانههای مدرسهها هستند که میتوانند در کنار افرایش امکان دسترسی دانش آموزان به کتاب، فرهنگ کتابخوانی را هم در آنها نهادینه کنند. با این حال اما براساس آمارهای اداره کل امور فرهنگی و هنری آموزشوپرورش، در پایه ابتدایی از ٣٢١هزار و ٨٦٥ کلاس دوره ابتدایی، ٩٦هزارو٧٦ کلاس، کتابخانه کلاسی ندارند. درباره مدارس متوسطه اول و دوم که ٤٣هزارو١٧٧ مدرسه هستند، ١٠هزار و ٩٥ مدرسه کتابخانه ندارند. این آمار، هم مدارس دولتی و هم مدارس غیردولتی را دربرمیگیرند و آموزشوپرورش بهطور مشخص آماری از کتابخانههای مدارس دولتی ندارد. بهطورکلی ٧٠,٥٣ درصد مدارس ابتدایی کتابخانه کلاسی و ٧٦.٨٠ درصد مدارس متوسطه اول و دوم کتابخانه آموزشگاهی دارند. کتابخانههای کلاسی که در مدارس ابتدایی وجود دارند، همان قفسههای کوچکی هستند که به دیوار هر کلاس نصب شدهاند و عمدتا اینها تنها اشکال کتابخانه در این مقطع هستند. سرانه کتاب بهازای هر دانشآموز در سراسر کشور و در سه دوره تحصیلی08/9 است و درباره سرانه فضای کتابخانههای آموزشگاهی بهازای هر دانشآموز و درصد کتابخانههایی که بیش از ٣هزار جلد کتاب دارند، این اداره آماری ندارد.
*رئیسجمهوری با دایره لغاتِ 77 کلمهای
کتابنخوانی اما پدیدهای جهانی است و نمودش را میتوان در ادبیات بهکاررفته سیاستمداران مشاهده کرد. به عنوان مثال ادبیات دونالد ترامپ از همان اول کار نظر بسیاری را جلب کرد. به گونهای که دوماه پیش فیلیپ راث نویسنده مشهور آمریکایی در نامهای مفصل در «نیویورکر» نوشت باورش نمیشود «احمقی که دایره لغاتش ۷۷ کلمه است زمام امور را بهدست بگیرد».
راث در نامهاش به دیوید رمنیک، سردبیر «نیویورکر» نوشته بود: «نادان و کلاهبرداری که چیزی از فلسفه و تاریخ و هنر نمیداند، با دایره لغاتی هفتادوهفتکلمهای که شرمم میشود اسمش را انگلیسی حرف زدن بگذارم.»
*پیشنهاداتی برای ترویج فرهنگ کتابخوانی
بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی«باندورا»، کتابخوانی نیز مانند سایر رفتارهای اجتماعی معلول یادگیری و تجربه بوده و افراد، کتابخوانی را از طریق نهادهای جامعه پذیری مانند خانواده، مدرسه و رسانه های گروهی آموخته و تجربه می کنند.
بنابراین ترویج فرهنگ کتابخوانی باید از دوران کودکی و از طریق مهم ترین نهاد جامعه پذیری آغاز شود و باید کودک، کتابخوانی را در فرآیند جامعه پذیری اولیه از والدین خود بیاموزد و در زندگی روزمره به کار بندد.
در مراحل بعد، سایر نهادهای جامعه پذیری مانند مدرسه، گروه همسالان و رسانه های گروهی نیز باید در جهت تقویت رفتار کتابخوانی عمل کنند تا فرهنگ کتابخوانی در فرد نهادینه گردد. بدین ترتیب فرهنگ کتابخوانی باید از دوران کودکی و در خانواده و در روند جامعه پذیری اولیه آغاز شده و در مراحل بعدی زندگی کودک، در مدرسه، گروه همسالان و از طریق رسانه های گروهی تقویت شود.
همچنین فرهنگ کتابخوانی را از طریق «جامعه پذیری ثانویه» می توان در بین بزرگسالان ایجاد و تقویت کرد. در این خصوص، نظریات مربوطه به تقویت رفتار، از جمله تئوری «مبادله اجتماعی» جرج هومنز می تواند مورد استفاده قرار گیرد. بر اساس اصل اول تئوری مبادله اجتماعی هومنز، هر اندازه رفتاری بیشتر تقویت شود احتمال تکرار آن عمل افزایش خواهد یافت. بنابراین برای ترویج فرهنگ کتابخوانی در کشور به ویژه در نزد کودکان و نوجوانان در دو زمینه کلی می توان برنامه ریزی و سپس اقدام کرد:
1ـ زمینه اول برنامه ریزی پایه و بنیادی است. در این خصوص باید از نهاد خانواده و مدرسه روی فکرکودکان کارکرد تا کتابخوانی تبدیل به یک نگرش روشن و شفاف بشود و سپس به صورت رفتار و در ادامه به شکل عادت در بیاید.
2ـ برنامه ریزی برای اقدام های عملیاتی که می تواند دارای برد کوتاه مدت باشد و یا زمینه ساز گرایش به کتابخوانی به عنوان یک عمل شایسته شود. برای این منظور کارهای ترویجی متنوعی صورت می گیرد و عمده برنامه های ترویجی هم مربوط به این زمینه یا بخش است؛ لذا در ادامه به برخی از پیشنهادات ترغیب گر و ترویجی کتابخوانی که در زمان کوتاهی قابلیت نهادینه شدن دارد اشاره می گردد.
3ـ درگیر کردن خانواده ها با موضوع کتابخوانی. مثل هر رویه تربیتی دیگر، چنانچه کتابخوانی از خانواده آغاز شود می تواند اثر ماندگار و مطلوبی داشته باشد. طرح عضویت خانوادگی درکتابخانه ها را می توان بدین شکل اجرا کرد.
4ـ شناخت علایق فردی نوجوانان در هر جامعه به انحای گوناگون به ویژه با بهره گیری از شبکه های اجتماعی، معرفی یا در اختیار گذاشتن کتاب هایی با حجم کم(همچون کتاب های جیبی یا کتاب های الکترونیکی) و نیز دارای متون روان و جذاب از طریق نهاد های فرهنگی و تولید کنندگان محتوا.
5ـ اهدای کتاب های مناسب به اقشار اجتماعی در مناسبت ها و از طریق مراکز از پیش طراحی شده با همکاری نهادهای مردمی.
6ـ دسترس پذیر کردن منابع مطالعاتی از جمله کتاب از طریق بهره گیری از فضاهای عمومی، خواندن بخش هایی از آثار برتر از طریق رسانه های همگانی به ویژه رادیو و معرفی کتاب های خواندنی از طریق فضای مجازی و گروه های شبکه ای.
7ـ ایجاد تسهیلات دسترسی رایگان به کتاب های الکترونیکی متنی و صوتی و گسترش کتابخانه های الکترونیکی.
8ـ اهدای کتاب های برتر به شرکت کنندگان در همایش ها و جشنواره های فرهنگی؛
9ـ فرهنگ سازی از طریق برنامه های کودکان و ساخت فیلم و سریال هایی که به طور غیرمستقیم به موضوع کتاب می پردازد.
10ـ بهره گیری از نقش گروه های مرجع به ویژه هنرمندان و چهره های محبوب و دعوت از آنان برای معرفی کتاب (خواندن بخش هایی از آن در
برنامه های پر بیننده).
11ـ حمایت و تقدیر از پدید آورندگان اثر و افراد صاحب قلم و ارائه تسهیلاتی به آنان از جمله خدمات درمانی و رفاهی، بیمه بازنشستگی، وام.
12ـ ایجاد و یا اختصاص فضاهای مطلوب و با نشاط برای مطالعه علاقمندان به کتابخوانی در محیط های آموزشی و به ویژه عمومی همچون ترمینال های مسافربری.
13ـ گنجاندن واحد درسی کتابخوانی در دوره های ابتدایی با تاکید بر آموزش شیوه های تند خوانی و خلاصه نویسی و اهمیت بیشتر قائل شدن برای آن پیش از درس انشاء.
14ـ در دسترس قرار دادن و اختصاص سوبسید به کتاب های کودکان و نوجوانان؛
15ـ در دسترس قرار دادن کتاب های جیبی و الکترونیکی در وسائط نقلیه شهری و بین شهری و گنجانده آنها در بسته های فرهنگی قابل ارائه در جشن ها و مناسبت ها.
16ـ ایجاد و گسترش کتابخانه های سیار در پارک ها و میادین و مراکز اجتماع و استقرار واحدهایی در مناطق محروم.
17ـ برپایی نمایشگاه های دائمی کتاب با ارائه تخفیف های ویژه یا اهدای بن کتاب به نهاد ها و مراکز آموزشی، مربیان پرورشی و پدید آورندگان آثار.
18ـ تهیه و اهدای سبدهای فرهنگی حاوی کتاب های کمک آموزشی و عمومی به دانش آموزان مدارس.
19ـ مطالعه سیاست های کتابخوانی تشویقی در کشور های دیگر و بازنگری و اجرای آنها با توجه به ملاحظات فرهنگی جامعه.
20ـ اختصاص بخشی از یارانه نقدی به بن های خرید کتاب.
21ـ ایجاد شبکه رادیو و تلویزیونی با محوریت کتاب و کتابخوانی به منظور معرفی مرتب آثار مکتوب با گزیش و خوانش بخش هایی از آنها.
22ـ سرمایه گذاری، تولید و توزیع گسترده نرم افزارهای صوتی(گویا) کتاب با بهره گیری از بخش خصوص و افراد مشهور و خوش صدا.
23ـ نکوداشت گسترده روز کتاب در محافل عمومی و معرفی کتابخوانان برتر.
24ـ کاهش محدودیت های نابجا در صدور مجوز نشر منابع.
25ـ ترویج فرهنگ نقد و بررسی آثار مکتوب در سطوح مختلف.
26ـ اهتمام صدا و سیما و نهادهای فرهنگی و آموزشی کشور به اختصاص اوقات بیشتری به موضوع کتاب و کتابخوانی.
27ـ استفاده از ظرفیت هنرهای نمایشی بویژه کارتن و انیمیشن برای کودکان.
28ـ تولید میان برنامه هایی با حضور نویسنده و چهره های محبوب و خواندن بخش هایی از کتاب های منتخب (ترجیحا به همراه پخش تصاویری مرتبط با موضوع).