تابناک گیلان / تحولات
در گذر است و خبر هیچ گاه متوقف نخواهد شد؛ خبرهایی رسمی و گاه
غیررسمی؛ خبرهای که مورد توجه قرار میگیرد یا ممکن است همه به سادگی از
کنار آن بگذرند. رسانههای خبری هر یک به فراخور وابستگی جناحی خود،
خبرهایی را برجسته میکنند و در مواردی هم از کنار آن میگذرند. اگر خبر
بهماهو خبر موضوعیت داشته باشد، وابستگی جناحی نباید در کمرنگ و پررنگ
منتقل کردن آن تأثیری داشته باشد.
آیتالله هاشمی: جنگ 20 سال هم طول میکشید میایستادیم؛ بنی صدر میگفت گلوله گران است
تابناک گیلان / رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام در تحلیلی مکتوب از هشت سال دفاع مقدس تاکید کرد که واقعاً جنگ اگر 20 سال هم طول میکشید، به قول امام راحل میایستادیم.
متن کامل تحلیل مکتوب آیت الله هاشمی رفسنجانی به این شرح است:
636 این مورد تجاوزات مرزی، حفر 50 حلقه چاه نفت غیرمجاز در نوار مرزی، حمایت از گروههای خرابکار، حمایت از کودتای نوژه، اعزام خرابکار به ایران و انفجار در مراکز جمعیتی و اقتصادی، تکرار ادعاهای امارات درباره جزایر سهگانه، حمله هوایی به گمرک بهرامآباد در تاریخ 13 /1/ 58، هجوم به خسروآباد در تاریخ 14 /1/ 58، اعلام برژینسکی مشاور امنیت آمریکا مبنی بر اینکه هیچ تضاد اصولی با عراق ندارند، پیشنهاد تأمین امنیت مرزهای دو کشور با عنوان طرح سیمرغ از سوی ایران و ردّ این طرح از سوی عراق، حمله هوایی به پاوه در خرداد 58، ملاقات وزیر خارجه ایران با صدام در هاوانا، تأکید صدام بر حمایت از اقلیتهای قومی ایران در 7 فروردین 59، اعلام آمادگی برای جنگ با ایران در تاریخ 12 /1/ 59، تأکید بر حاکمیت عراق بر خوزستان در تاریخ 4 /2/ 59، سیزده حمله هوایی به مراکز نفتی، تحویل یادداشت رسمی عراق به کاردار ایران و مطالبه سرزمینهای مورد ادعا در تاریخ 16 /6/ 59، سخنان صدام در اجتماع وزرای خارجه عرب در خصوص بازپسگیری سرزمینهای عراقی در تاریخ 2 /6/ 59، نامه عراق به سران هشت سازمان بینالمللی و ادعای ارضی نسبت به ایران در تاریخ 23 /6/ 59 و سرانجام لغو یکطرفه پیمان الجزایر در تاریخ 26 /6/ 59 زمینهسازیهای رژیم منحوس بعث عراق برای شروع یک اتفاق شوم تاریخی در جغرافیای استراتژیک خاورمیانه بود که 8 سال تمام تواناییهای بالقوه و بالفعل دو ملت مسلمان منطقه را صرف خواستههای نامشروع دشمنان اسلام کرد.
اگرچه غرور کاذب، غفلت از تحرکات مرزی همسایه بد قلق غربی و مهمتر از آن ضعف دیپلماسی دستگاه اجرایی کشور در آن سالها، بر آتش مطامع حزب بعث میدمید، اما اسناد و مدارک نقش سردمداران بلوک شرق و غرب آن روزگار و حکومتهای مرتجع منطقه برای آغاز جنگ تحمیلی را انکارناپذیر نشان میدهد. جنگی که صفبندی نیروهای درگیر آن در تاریخ جنگهای دنیا بینظیر است.
یک سوی آن یک کشور تنها، با یک دگرگونی ساختاری تازه در بعد حکومتی، درگیریهای سیاسی و قومیتی، تحریمهای کمرشکن و مهمتر از آن با ارتشی در حال تصفیه و منقطع از منابع لجستیک و بسیج و سپاهی که هنوز شکل یک نیروی سازمانیافته نظامی را نگرفته بودند و در سوی دیگر آن کشوری قدرتمند و مورد حمایت شرق، غرب و ارتجاع و با ارتشی بسیار مجهز و مستعد قرار داشت و در این میان، خطر تجزیه، تمامیت ارضی کشور را در دو بُعد داخلی و خارجی به شدت تهدید میکرد.
تجاوز عراق شروع شد و ارتش بعث با جنایات غیرقابل وصف به پیشروی راهپیماییگونه خویش در مناطق اشغال شده ایران اسلامی ادامه میداد و مسئول مربوطه در داخل اولاً هرگونه ندای دلسوزانه را دخالت در امور خویش میخواند و ثانیاً به دشمنی که آمده بود تا ظرف یک هفته همه ایران را تسخیر نماید، زمین میداد و به اصطلاح زمان میگرفت!!
شهرهای ایران در طول مرزهای آبی و خاکی جنوب، غرب و شمال غرب یکی پس از دیگری اشغال میشد و حتی خرمشهر پس از 32 روز مقاومت جانانه مردمی سقوط کرد و دشمن تا پشت دروازههای آبادان، اهواز، اندیمشک، دزفول، کرمانشاه و مریوان آمد و بنی صدر که علاوه بر امور اجرایی، جانشینی فرماندهی کل قوا را در دست داشت، با بخل سیاسی، اولاً گزارشهای دلبخواه به امام و مردم میداد و ثانیاً در دادن امکانات محدود نظامی به سپاه پاسداران و نیروهای مردمی دریغ میکرد.
به یاد دارم که در یکی از پرمخاطرهترین سفرها به آبادان، در زمان محاصره، یکی از فرماندهان سپاه با حالتی بغض کرده از عدم شلیک گلولههای توپ توسط ارتش گله کرد و وقتی علت را از فرماندهان ارتش حاضر در آبادان پرسیدم، دستور اکید سرفرماندهی ارتش مبنی بر منع شلیک را بهانه آوردند. موضوع را با امام مطرح کردم و وقتی امام از بنی صدر پرسیدند، در جواب گفت: «اولاً از این نوع گلولهها خیلی محدود داریم و ثانیاً قیمت هر گلوله فلان مبلغ است.»
در همان ایام در آستانه یک سفر در فرودگاه تهران، یکی از فرماندهان ارتش با ترس و دلهره فراوان خود را به آیتالله خامنهای رساند و گفت: نه تنها قیمت این گلولهها زیاد نیست، بلکه در زرادخانهها و حتی در مناطق جنگی از این گلولهها فراوان داریم.
موضوع طی یک یادداشت کوتاه جهت پیگیری توسط آیتالله خامنهای که آن روزها نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، به اطلاع امام رسید و پس از آن بود که با شلیک مستمر آن نوع گلولهها، جلوی پیشروی ارتش بعث گرفته شد.
به هر حال با حرکت انقلابی مجلس شورای اسلامی در تصویب طرح عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور وقت و کنار رفتن اختلافات القایی سپاه و ارتش، شاهد تحرکات بسیار مثبت در جبهه ایران بودیم که آغاز آن عملیات دارخوین و سپس عملیات ثامنالائمه و سپس عملیاتهای بیتالمقدس و فتح بستان و عملیات فتحالمبین و پس از آن عملیات بیتالمقدس و بازپسگیری خرمشهر بود و پس از دو علمیات ناقص به نام رمضان و والفجر مقدماتی، جبهه دچار رکود شد و با صدور حکم فرماندهی امام برای اینجانب دو عملیات خیبر و بدر در جزایر مجنون و شرق دجله شروع شد.
در این دوره شاهد فعالیت چشمگیر میانجیها برای رهایی صدام از مخمصه بودیم، اما در گفتگوها هیچ ضمانتی برای جلوگیری از تکرار شرارتهای صدام نمیدادند.
میانجیها که اکثراً کشورهای عرب منطقه بودند، وقتی منطق و استدلال قوی ایران را در مورد خروج کامل ارتش عراق از خاک ایران و محاکمه متجاوز و پرداخت غرامت در مذاکرات دیدند، با کمک بوق تبلیغاتی غرب و با هدف تضعیف روحیه مقاومت و دفاع مردم ایران، اقدام به انتشار شایعات بیاساس میکردند که یکی از خبیثترین شایعات آنان پیشنهاد غرامتها پس از فتح خرمشهر بود.
شایعهای که با همه بیاساس بودنش، در افواه افتاد و هنوز هم میبینیم کسانی که در علقه آنان به انقلاب و ایران شکی نیست، به آن دامن میزنند و نیز شانتاژهای کمسابقه با ادعای جنگطلب بودن ایران مظلوم ورد زبانهایشان بود.
ارتش بعث پس از ناامیدی سردمدارانش در رهایی از تنگنای سیاسی و نظامی، با سبوعیت خاص اقدام به بمباران شهرها و مناطق غیرنظامی و حتی بهکارگیری سلاحهای شیمیایی در جبهه و پشت جبهه کرد و دنیای متمدن آن روز، با همه ادعاهای بشردوستانه و قوانین مترقی حمایت از غیرنظامیان در جنگ، نه تنها سکوت کرد، بلکه بعدها در اسناد و مدارک فاش شد که برای شکست ایران سلاحها و مواد کشتار جمعی را در اختیار صدام میگذاشت!!
جنگ ادامه داشت، هرچند پیش از این و حتی از نخستین روزهای شروع جنگ نماینده امام و سخنگوی شورای عالی دفاع بودم، اما مسئولیت خطیر و انتظارات مردم، وظیفهام را سنگینتر کرده بود. هنوز شیرینی لبخند ملیح امام در زمان خداحافظی برای اعزام به جبهه در مسئولیت جدید را با تمام وجود حس میکنم.
در جلسه قرارگاهی با فرماندهان عالیرتبه برنامههایم را تشریح کردم، برنامههایی که با درایت فرماندهان و نهایت جانفشانی فرزندان این آب و خاک در سپاه، ارتش و بسیج، پیروزیهای مشعشعی را در فتح فاو، شلمچه، مهران، کربلای 5، سرپل ذهاب، حلبچه و دهها عملیات آفندی و پدافندی کوچک بر صحیفه تاریخ دفاع مقدس جاودان کرد.
برگهای تاریخ دفاع مقدس با پیروزیهای پیدرپی ورق میخورد که مثلث شوم حامیان صدام یعنی شرق و غرب و ارتجاع منطقه به دلهره افتادند و برخلاف روشهای رایج دیپلماتیک، همه پنهانکاریها را کنار گذاشته و با تمام امکانات مالی، اطلاعاتی و تجهیزاتی به میدان آمدند و وقتی مهر شکست را بر ناصیه ارتش بعث نمایان دیدند، مستقیماً به صحنه آمدند.
مسئولان جمهوری اسلامی با محوریت امام، ضمن بررسی همه جوانب، علاوه بر فعالیتهای سیاسی، تحرکات نظامی را سرلوحه برنامههای خویش قرار دادند که نقطه اوج این مقطع پیروزی درخشان سیاسی در ماجرای مکفارلین و فتوحات عملیات کربلای پنج در بٌعد نظامی است. عملیاتی که دستور آغاز آن در یک شب به یاد ماندنی در یک جلسه مهم با فرماندهان قرارگاهها، لشکرها و گردانها، از خاطرات همیشه جاویدان زندگی من است.
صدام و حامیانش که کاخ آرزوهای پوشالی خویش را در مسیر سیل بنیانکن اراده جوانان ایرانی میدیدند، ذات سبعانه خویش را بیش از پیش برملا کردند و این بار علاوه بر گشودن جبههای دیگر در جنگ نفتکشها، بمباران شیمیایی شهرها را در دستور کار خویش قرار دادند و برای نشان دادن تصمیم خویش در اجرای این اقدام غیراخلاقی، غیراسلامی و غیرانسانی در پی بمباران شیمیایی سردشت، از حلبچه شروع کردند که زن و مرد و کودک و نوجوان را چون برگریزان خزان بر زمین ریختند.
جنایتی که از رژیمی چون بعث بعید نبود در کرمانشاه، اهواز، تبریز و حتی تهران نیز تکرار شود.
ابتکارات نظامی نیروهای ایرانی در طول 8 سال دفاع مقدس، مخصوصاً در اقدامات مقابله به مثل شرارتهای صدام و حامیانش در بمباران و موشکباران شهرها و حمله به کشتیها و هواپیماهای غیرنظامی و در زمان رویارویی مستقیم آمریکا با ایران در آبهای خلیجفارس، حزب بعث، صاحبان کشتیها و صاحبان پرچمهای بالای کشتیها را چنان به استیصال کشانده بود که سعی کردند با اعمال تحریمهای جدّی و ایجاد موانع بر سر راه صدور نفت، ایران اسلامی را متقاعد به پذیرش قطعنامههای ناعادلانه سازمان ملل کنند، امّا در این مقطع نیز خلاقیتهای علمی و اقتصادی نیروهای فنی و تکنولوژی ایران، آنان را مأیوستر از همیشه کرد.
جنگ با همه خسارتهای مادی و جانی که برای ایران داشت، به خاطر آرمانهای انقلاب و دفاع از تمامیت ارضی کشور، برای مردم و مسئولان جمهوری اسلامی شیرینترین مکروه بود که براساس یک اصل مترقی معارف اسلامی دفاع میکردیم. سرانجام وقتی که درگیریهای همهجانبه زمینی، هوایی و دریایی و جنگ شهرها و کشتیها و موشکها اوج گرفت، به پیشنهاد رئیس جمهور محترم وقت، امام راحل سمت و جانشینی فرماهدهی کل قوا را با اختیارات و مسئولیتهای مهم به اینجانب محوّل کردند.
واقعاً جنگ اگر 20 سال هم طول میکشید، به قول امام راحل میایستادیم، امّا خدا را شکر که ایران اسلامی را از نعمت رهبری برخوردار کرده بود که صلابت و انعطاف و قاطعیت و قبول استدلال از ویژگیهای ایشان بود. ویژگی منحصر به فردی که در سالهای اوّل پیروزی انقلاب در قضیه بنیصدر از خویش بروز داده بودند یا سه روز بعد از فتح خرمشهر که در مورد نحوه ادامه دفاع مقدس بحث بود، وقتی منطق نظامی فرماندهان را شنیدند، دستور خویش را با قید چند شرط انسانی، اخلاقی و سیاسی مبنی بر ادامه عملیات در خاک عراق صادر کردند.
دقت و درایت امام در ماجرای قبول قطعنامه 598، حتّی در تقدم و تأخر بندها و چگونگی اعلام آن برای ما در جلسات فوق سرّی ستودنی بود که چگونه یک پیرمرد 90 ساله که سالیان سال از جماران بیرون نرفته بودند، بر همه مسایل اشراف کامل دارند و تأکید ایشان بر خلق و حفظ بعضی از اسناد برای جلوگیری از انحرافات احتمالی در تاریخ آینده مانند آن نامهای که برای مسئولین کشور نوشته بودند، نشان از دوراندیشی ایشان بود.
یکی از اتفاقاتی که پس از قبول قطعنامه از سوی ایران افتاد، یعنی اشغال مجدد خاک ایران توسط ارتش بعث و با همراهی منافقین خودفروخته، پیشبینی سیاسی ایشان را در مذاکرات میانجیها اثبات کردند که همیشه میگفتند ارتش بعث اگر فرصتی برای تجدید قوا پیدا کند، براساس خوی تجاوزگری خویش دوباره به ایران یا همسایگان دیگر حمله میکند.
دنیا دید که صلحطلبی صدام ادعایی بیش نیست؛ زیرا با پذیرش قطعنامه از سوی ایران تصور کرد که پذیرش قطعنامه از روی ضعف نظامی و اقتصادی است و فکر نکرد که ملاحظه اقدامات سبعانه و جنایات وحشیانه قتل عام مردم ایران و عراق با سلاح شیمیایی، ایران را به این نتیجه رساند که ادامه جنگ با اینگونه اعمال وحشیانه که ایران اسلامی حاضر به مقابله به مثل با مردم آنها نبود، عامل مهم در پذیرش قطعنامه است.
به هر حال وقتی هجوم سیلآسای مردم به سوی جبهههای جنگ را دیدند و ارتش متجاوز عراق به پشت مرزها رانده شد، دستپاچهتر از همیشه آستین بالا زدند و این بار با صراحتهای بیشتر و حتّی اعزام کارشناسان تخمین خسارات، عراق را شروعکننده جنگ و ایران را مستحق دریافت غرامتها معرفی کردند. هرچند در برآورد هزینهها، بسیار غیرمنصفانه عمل کردند.
سرانجام ایران اسلامی پس از پیروزیهای درخشان نظامی، بزرگترین پیروزی سیاسی را نیز با سند مصوبه غیرقابل انکار سازمان ملل و بالاتر از آن اعتراف صریح و مکتوب صدام حسین مبنی بر پایبندی به قرارداد 1970 الجزایر به دست آورد. پیروزی درخشانی که در تاریخ جنگهای ایران بینظیر بود، چرا که جنگی بود که طی آن حتّی یک وجب از خاک وطن در اشغال دشمن باقی نماند و سپس تحقق وعده الهی در سرنوشت شوم صدامیان و ارتش بعث و ستون پنجم آنها منافقان و گرفتاری آمریکا در باتلاق عراق و افغانستان رقم خورد.
همه این پیروزیها مرهون فداکاریهای شهدا، مفقودان، جانبازان، آزادگان، ایثارگران و خانوادههای آنان بود که با ایثار جان، جسم، سلامتی، عمر و فرزندان خویش این فصل زرّین را بر تاریخ این سرزمین ثبت کردهاند.
اینجانب به عنوان کسی که از نخستین روزهای شروع تا پایان جنگ در مسئولیتهای مختلف سربازی از سربازان و پاسداری از پاسداران و یک روحانی جان بر کف بودم، وظیفه خویش میدانم که در سالگرد آغاز آن حماسه جاویدان به همه پدران و مادران و خواهران و برادران درود و دست مریزاد بگویم و یادآوری کنم که نکند در مقابل این امدادهای الهی فردای قیامت، در بزم اولیاء و انبیاء و در پیشگاه شهیدان شرمنده باشیم.
محسن رضایی به دونالد ترامپ: اگر این 2 نفر را بشناسی، مطمئن باش سلام نظامی خواهی داد
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت:من به آقای ترامپ میگویم که دو نفر از ایران را بشناس. یکی رئیسعلی دلواری و یکی شهید نادر مهدوی. مطمئن باش اگر داستان این دو سردار را بخوانی سلام نظامی خواهی داد و عذرخواهی میکنی.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: شرایط امروز ما بسیار حساس است و حساسیت آن کمتر از انقلاب و دفاع مقدس نیست .اکنون با اژدهای استکبار و صهیونیسم طرف شدهایم و به حمدالله عرصه را بر آن تنگ کردهایم.
رضایی با اشاره به توطئههای صهیونیسم جهانی گفت: هفتاد سال است که نقشه شوم برای جهان اسلام طراحی کردهاند تا مسلمین متحد نشود و مکه و قدس و مدینه و کربلا در تسخیر غرب باشد، زیرا قلب جهان اسلام در این شهرها میتپد. میخواهند از تپش این قلب و خونرسانی به کالبد جهان اسلام جلوگیری کرد. اولین کاری که کردند پدیده شوم اسرائیل بود که از همه دنیا یهودیان را در این نقطه جمع کردند و قبلهگاه اول را گرفتند. وهابیت را هم در همسایگی صهیونیسم گذاشتند و آن را پشتیبان اسرائیل کردند. طوری شد که اسرائیل بخشی از مصر ، اردن و لبنان و سوریه را گرفت و مسلمانان در خانههای خودشان میترسیدند که اسرائیل هر آن میآید و رویای از نیل تا فرات را محقق میکند. این خوابوخیال حتی داشت واقعیت پیدا میکرد و آل سعود مکه و مدینه را گرفته بود تا از کانون جوشش اسلامی شدن، جلوگیری کند. تا اینکه ملت ایران به پیروی امام عزیز یک انقلاب را به وجود آورد و لرزه بر اندام صهیونیسم و وهابیت و آمریکا انداخت و آنها دستبهدست دادند و صدام دیوانه را برای حمله به پنج استان ایران تشویق کردند. ملت ما به چشم خود دیدند که در یک روز از 1300 کیلومتر تانکهای متجاوز رژیم بعث عبور کردند و در ساعات اولیه تمام مرزهای ما فرو ریخت و عربستان پشتصحنه صدام قرار گرفت و دنیا را پشتیبان صدام کرد. همه قدرتها به صدام کمک کردند از چین تا روسیه و انگلیس و فرانسه و آمریکا و آلمان همه دست به دست هم دادند که صدای آزادیخواهی ملت ایران را خاموش کنند. میخواستند به خیال خوشان از بساط هفتاد ساله شان دفاع کنند و مانع آزادی قدس و تشکیل یک قدرت بینالمللی شوند. در آن دوره مسئولین ما تجربه حکومتداری نداشتند. سپاه فاقد تسلیحات بود. ارتش هم از تجهیزات محروم شده بود. نیروهای مسلح ما در نوزادی به سر میبرد اما بعد از این تجاوز و توطئه، قایقهای تندرو و موشکها و پهبادها و این معنویت و شجاعتی که در جزیره فارسی مشاهده کردید، از دل دفاع مقدس سر به آسمان کشید. امروز از ناوهای آمریکا که سؤال کنند، میگویند از قایقهای تندروی ایران بیشتر از ناوهای روسی میترسیم. چون پشت سکان آنها، دریادلانی هستند که اقتدا کردهاند به امام حسین(ع). امروز مردم در چین و اروپا سؤال میکنند که زینب کیست؟ چرا که مدافعان زینب را دیدهاند و وقتی سرگذشت زینب در کربلا را میفهمند و از ارزشهای زینبی در را میفهمند از حقوق بشر پوشالیشان خجالت میکشند . امروز به برکت این انقلاب الهی، نهتنها در ایران بلکه در منطقه وضع جوری شد که مردم عرب منطقه دیگر از اسرائیل نمیترسند. اسرائیل در محاصره قرار گرفت و در غزه هم نمیتواند کاری انجام بدهد. انقلاب اسلامی فتنه آنها را به خودشان برگرداند و بعد از حمله 33 روزه کار اسرائیل تمام شد و تبدیل به ارتش پوشالی شده است. آمدند و وهابیتی که تا چند سال پیش پشت سر اسرائیل بود را جلو انداختند. وهابیت میخواهد از نیل تا فرات را به اجرا گذاشت و میخواهد همهجا را مانند فلسطین کنند.
سوریه و عراق و بحرین تا یمن را. آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که بهتر از وهابیت کسی نیست و با فلسطینی کردن منطقه رویای از نیل تا فرات را پی گرفتهاند و حتی خواستند این ناامنیها را به داخل ایران بکشانند که همگی منهدم شدند. داعش و جیش النصره و احرار شام را توسط وهابیت راه انداختند و خودشان با هواپیما به یمن حمله کردند و با تانک به بحرین وارد شدند. انگار آمریکاییها تخصص دارند در انتخاب افراد روانی برای ناامن کردن منطقه و پر کردن خلأ اقتدار اسرائیل.
رضایی با اشاره به نقشههای شوم وهابیت و صهیونیسم برای منطقه گفت: یکی از نقشه هایشان این است که با درگیر کردن عربستان با ایران، کشورهای حوزه خلیجفارس را سپر بلایشان کند. این کشورها، نظیر امارات و قطر و بحرین و کویت نباید فریب این برنامه را بخورند و پیشمرگ آل سعود نشوند. از ابتدای انقلاب ما با همسایگانمان در خلیجفارس از موضع مسلمانی و دوستی برخورد کردیم. حرف دیگرشان این است که میگویند ایران با ما مرز زمینی ندارد و باید از طریق دریا و هوا بیاید. آمریکا در این صورت با ایران درگیر میشود. ما این اطلاعات را داریم و برنامه هامان را طوری تنظیم میکنیم که میدانیم یقه چه کسی را باید گرفت؟ دیوانهوار علیه ما اقدام میکنند و با تحریک آمریکا و صهیونیسم در رزمگاه فرستاده شدند. امروز یک جبهه بزرگ درست شده در اطراف مراکز و شهرهای مقدس مسلمین.مکه، مدینه، کربلا، نجف و قدس را به درگیری نزدیک کردهاند تا جهان اسلام قدرت خودش را پیدا نکند. در این زیادهخواهیها و هرجومرج، جمهوری اسلامی با کمال بردباری و حکمت دارد برخورد میکند. میخواهند ما عصبانی بشویم و منطقه به آتش کشیده شود. اما مقام عظمای ولایت میدانند چه موقع باید پاسخ داد و دستوری دارد و حرفی زد. هم در دریا و زمینی و موشک باید آماده باشیم. البته ما دنبال جنگ نیستیم. امنیت خلیجفارس را امنیت خودمان میدانیم. عربستان میخواهد کاری انجام دهد که خط لولههای نفت را از خلیجفارس منتقل کند. ما باید این خطر را خنثی کنیم.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: اخیراً شنیدم که آقای ترامپ یکی از نامزدهای انتخابات در آمریکا گفته که به ایران حمله میکند. یک کسی به او بگوید که رئیسعلی دلواری که بوده تا از این غلطها نکند. آنچنان سیلی خواهد خورد که به این سمت برنگردد و بگوید کاش همان سیلیای که به صدام زدند را به من میزند. من به آقای ترامپ میگویم که دو نفر از ایران را بشناس. یکی رئیسعلی دلواری و یکی شهید نادر مهدوی. مطمئن باش اگر داستان این دو را بخوانی سلام نظامی خواهی داد و عذرخواهی میکنی.
وی افزود: اینکه با اقتدار آمریکاییها را میگیریم و در اتاق سپاه پاسداران با آنها انسانی برخورد کردهاید، درس و پیام به جهان است. این رفتار انسانی از اقتدار کمتر نیست. پاسداران ما خدا را فراموش نمیکنند و پیروی امامی هستند که دشمنش را بعد از بیحرمتی، دقایقی رها کرد و دوباره از پا انداخت و گفت ما برای خدا میجنگیم. پاسداران ما برای ارزشها و ولایت و امامت میجنگند و پیش روان یک نهضت جهانی هستند که ارزشها و معنویت را دنبال میکنند و این شجره طیبهای که امام (ره) کاشتند و امروز توسط یک باغبان دیگر آن را به درختی شکوفا و گسترده مبدل ساخته است.
استاد دانشگاه جامع امام حسین (ع) گفت : اقتدار در عین خداترسی و تقوا و آمادگی بسیار مهم است. نگویند این موشکها برای چهکار است. این حرفها را یک سال قبل از جنگ زند و راه افتادند و توسط خودیها ما را خلع سلاح کردند. ما با آمادگی میتوانیم دشمن را از فکر حمله به ایران منصرف کنیم. دشمن از آمادگی نیروهای ما و جنگ ما قبل جنگ، هراس دارد. باید برای آموزش و انتقال تجربهها، وقت گذاشت و ارتباطات برادری را تقویت کنیم. تیپ امیرالمؤمنین(ع) بوشهر با سلاحهای سبک راه افتاد.آن موقع این قایقهای تندرو نبود. قایقهای اولیه ما فقط اسمش تندرو بود. امروز باید به فرماندهان جدید تجارب را منتقل کرد. پاسداران آینده باید تجارب قبل را داشته باشند و تجارب جدیدی اضافه کنند تا لشکر امام زمان(عج) از نبوغ و دانش و اقتدار سرآمد باشد.
باید هفته سوم استعفا میدادم
یحیی
گلمحمدی در بیانیهای 7 بندی پاسخ نامه امروز ذوبآهنیها را داد.
|
|
|
به
گزارش "ورزشسه"، سرمربی سابق ذوبآهن در پی انتشار نکاتی که به او نسبت
داده شده این بیانیه را به منظور تنویر افکار عمومی منتشر کرده است.
1- از بیانیه ای که باشگاه ذوب آهن امروز منتشر کرد بسیار تعجب کرده و
غافلگیر شدم. وقتی مطلع شدم باشگاه بیانیه ای منتشر کرده تصور کردم پس از
فسخ توافقی و آرزوی موفقیت بنده برای باشگاه و تیم و همچنین توفیقا تی که
کسب شده از من تشکر کرده اند اما .... چنین بیانیه ای در حالی منتشر شده
که در تمامی مصاحبه هایم به رغم مشکلات موجود و بسیاری مسایل برای شخص آقای
آذری و مجموعه باشگاه و تیم ذوب آهن آرزوی موفقیت کرده و کوچکترین اشاره
ای نیز به حاشیه ها و مشکلات موجود نکرده بودم.
2- در این بیانیه عنوان شده که بنده 15 روز پیش به آقای فقیهی معاون فنی باشگاه گفته ام حاضر قراردادم را فسخ کنید.
بله! در آن مقطع و پس از آنکه معدود تماشاگران خاص و لیدرها قبل از شروع
بازی و هنگام گرم کردن اقدام به شعار علیه بنده، دستیارانم و بازیکنان تیم
کردند به آقای فقیهی تاکید کردم با این شرایط و مشکلات موجود ادامه فعالیت
سخت شده و اگر مشکلی هست حاضرم فسخ کنم تا به تیم آسیبی نرسد.
3- بنده هرگز نگفته و تمایل ندارم به مشکلاتی که سرراهم ایجاد شد اشاره
کنم. می توانستم بمانم و توافقی فسخ نکنم، اما وقتی دیدم مشکلات عدیده ای
وجود دارد خاطر آسیب نرسیدن به تیم توافقی جدا شدم. اینجانب پس از پایان
لیگ با پیشنهاد یک تیم خوب تهرانی و یک تیم مطرح خوزستانی (به خاطر
جلوگیری از بروز حواشی برای این تیم ها از طرح نام آنها خودداری می کنم.)
با پیشنهاداتی جدی و رسمی مواجه شدم اما چون در آسیا با العین و در فینال
جام حذفی با استقلال بازی داشتیم، حتی حاضر به مذاکره تلفنی هم نشدم و
عنوان داشتم اگر مربی خود را انتخاب نکردید پس از این دو بازی سرنوشت ساز
مذاکره می کنیم. در واقع به خاطر حفظ تمرکز، پیشنهادات را رد کردم و وقتی
همه تیم ها جز ذوب آهن و دو تیم بلاتکلیف دیگر مربی خود را معرفی کرده
بودند با پیشنهاد تمدید قرارداد به شرط کاهش یک سوم مبلغ قرارداد مواجه
شدم، درحالی که دو فصل متوالی با کمک مجموعه؛ تیم را قهرمان جام حذفی و
مدعی قهرمانی لیگ کرده بودیم و در چنین شرایطی نه تنها برای تمدید قراردادم
کلی شرط و شروط و حرف حدیث به وجود آمد بلکه مذاکراتی هم با سایر مربیان
برای عقد قرارداد انجام شده بود.
4- در بیانیه عنوان شده انتخاب مجتبی حسینی به عنوان سرمربی فعلی پیشنهاد
بنده نبوده، این طبیعی است که باشگاه درباره انتخاب جانشین تصمیم بگیرد.
البته باید متذکر شوم وقتی باشگاه به مجتبی حسینی پیشنهاد سرمربیگری موقت
داد ایشان ادامه فعالیت را منوط به موافقت بنده دانسته و با من تماس گرفت.
من هم به آقا مجتبی گفتم بمان و کمک کن تا تیم اموراتش پیش برود. در واقع
اگر مخالفت می کردم بدون شک مجتبی حسینی حاضر به پذیرش مسئولیت سرمربیگری
موقت نبود.
5- در بیانیه باشگاه ذوب آهن عنوان شده چرا گفته ام هفته سوم تعلیق شده ام و
جالب اینکه در ادامه بیانیه ادعای بنده تایید شده. بحث تعلیق بنده خبری
است که همه رسانه ها به نقل از باشگاه و مسئولان منتشر کردند و چیزی غیر
واقعی نیست. تا به امروز جایی نگفته بودم اما حال لازم می دانم بگویم که
آقای آذری هفته سوم به محل تمرین آمده و وسط تمرین و در جمع بازیکنان عنوان
داشتند گل محمدی به خاطر مصاحبه تعلیق شده و نمی تواند تیم را تمرین دهد.
این مصداق بارز تضعیف جایگاه سرمربی است و یک اتفاق نادر در فوتبال است. هم
از این جهت که یک مربی در اوایل کار تعلیق شود و هم اینکه خبر تصمیم گیری
باشگاه مبنی بر ممنوع الفعالیت شدن مربی و سلب شدن اختیار تمرین دادن تیم
از وی در جمع بازیکنان عنوان شود.
5- معتقدم می بایست همان هفته سوم استعفا می دادم، یا همان روزی که لیدرها
قبل از بازی علیه من و تیم فحاشی کردند، باید کنار می کشیدم. شاید هم روزی
که مشخص شد تمایل قلبی به تمدید قرارداد بنده وجود ندارد.
6- در بیانیه باشگاه عنوان شده کسی نمی
تواند موفقیت ها را به نام خود مصادره کند. واقعا جای تعجب دارد که چنین
مسایلی عنوان می شود. در تمامی مصاحبه ها بعد از فسخ قرارداد از مدیریت
کارخانه، هیات مدیره، هواداران واقعی که حمایت کردند، پرسنل باشگاه، رسانه
های سراسری و رسانه های اصفهان، بازیکنان باغیرت تیم، دستیارانم، کلیه
عوامل تیم مدیریت باشگاه و شخص آذری تقدیر و تشکر کرده و تاکید داشته ام که
با کمک این مجموعه، تیمی که دو فصل متوالی در خطر سقوط به لیگ یک بود و
برای بقا می جنگید در دو فصل متوالی قهرمان جام حذفی شد، به عنوان قهرمانی
سوپر کاپ و بهترین تیم مرحله گروهی شرق و غرب آسیا معرفی شد، در لیگ و در
هر دو فصل مدعی قهرمانی بود. بردهای مکرر و پرتعداد مقابل تیم های پرطرفدار
پایتخت را در لیگ و حذفی کسب کرد، جوانگرایی شد و بسیاری توفیقات دیگر رقم
خورد.
7- در پایان بار دیگر برای مجموعه باشگاه و تیم بهترین ها را آرزو می کنم و
هرگز دوست ندارم مسایل درون خانوادگی را رسانه ای کرده و با حرف هایم برای
تیم دوست داشتنی ذوب آهن کوچکترین حاشیه ای ایجاد کنم. امیدوارم باشگاه
ذوب آهن نیز این جدایی دوستانه و مسالمت آمیز را قدر بداند، نه اینکه با
انتشار بیانیه هایی غیرمنتظره و دور از انصاف علیه من موضع گیری کند. بنده
می توانستم توافقی و با دریافت 30 درصد قراردادم فسخ نکنم اما وقتی دیدم
شرایط ادامه کار برایم سخت شده و قلبا تمایلی برای همکاری با من وجود
ندارد، در نهایت آرامش و در فضایی دوستانه از تیم جدا شدم و در پایان نیز
تاکید دارم که برایم روزهای خاطره انگیز قهرمانی و ان همدلی ها با ذوب اهن
ملاک است نه مشکلات و اختلافاتش هفت ماه گذشته.به امید تکرار قهرمانی های
ذوب اهن و حفظ اجترام متقابل به حرمت روزهای خوب گذشته.یا علی
|
آخرین وضعیت استیضاح وزیر آموزش و پرورش
سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس گفت: با قانع نشدن ۴۰ نفر از نمایندگان مجلس از توضیحات وزیر آموزش و پرورش، طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش به هیأت رئیسه مجلس ارجاع داده شد.
میرحمایت میرزاده در گفتوگو با فارس در اردبیل، اظهار کرد: کمیسیون در تعطیلات تابستانی و قبل از شروع سال تحصیلی با دعوت از وزیر آموزش و پرورش در مورد گلایهها و سؤالات متعدد فرهنگیان به ویژه در باب تکریم معلمان، وضعیت نامناسب معیشتی، اوضاع به هم ریخته صندوق ذخیره فرهنگیان و... سؤالات خود را مطرح کرد اما از توضیحات و پاسخهای وزیر قانع نشده و طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش با ۴۰ امضا تقدیم هیأت رئیسه مجلس شد.
وی با بیان اینکه باید منتظر بمانیم و اعلام وصول استیضاح در صحن علنی و تعیین زمان دقیق استیضاح را به نظاره بنشینیم، تصریح کرد: بعید به نظر میرسد سؤالکنندگان از طرح استیضاح وزیر آموزش و پرورش عقبنشینی کنند بلکه انجام این استیضاح قطعی به نظر میرسد.
سخنگوی کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به ۲۶ مورد سؤال و دغدغه نمایندگان مجلس از وزیر آموزش و پرورش اشاره کرد و گفت: در اکثر موارد دغدغههای مطرح شده دغدغه عموم معلمان و جامعه فرهنگیان است که به جد نمایندگان مجلس در این زمینه مصر هستند تا مطالبات جامعه فرهنگیان پاسخی مناسب و در خور شایسته آنها داشته باشد.
میرزاده در مورد نتیجه این استیضاح افزود: پیشبینی نتیجه استیضاح کار سختی است و نمیتوان در این زمینه اظهار نظر صریح و روشنی داشت.