
به گزارش خبرنگار تابناک در استان همدان، صدای آب در جویهای شهر خاموشتر شده؛ گویی خواب تابستانی چشمهها طولانیتر از همیشه است و نفس زمین در انتظار جرعهای از مهربانی آسمان بند آمده است.
در دل کوههای الوند، هنوز برفهای سالهای دور در خاطرهمان میدرخشند، اما اکنون برف، رؤیایی سپید و دور شده است. چشمههایی که دیروز، زندگی میبخشیدند، امروز با لبانی خشک، جوانههای تشنه را تماشا میکنند.
همدان، این شهر کهن با دلِ کوه و روحِ آب، کمکم در سکوتی غبارآلود فرو میرود. زمین ترک برداشته و باد، بوی خاک خاموش را در کوچراهها پخش میکند. در حیاط خانهها، حوضها آرام گرفتهاند و آینه آب، تصویر زلال گذشته را گم کرده است.
مردمان شهر، هر صبح با دلهره صدای قطرهای بیدار میشوند؛ قطرهای که میتواند روزشان را بسازد یا صدای خستگی لولهها را تکرار کند. مادرانی که هر گلدان را با محبت و محاسبه آب میدهند، پدرانی که به سکوت چاهها گوش سپردهاند و کودکان که از پشت پنجره دنبال ترنم باران میگردند.
مسئولان از صرفهجویی سخن میگویند و مردم از نگرانی. در میان این دو، رودهایی هستند که هنوز میکوشند بمانند؛ باریک و لرزان، اما امیدوار. گویی هر قطرهای که میلغزد، یادآور جملهای خاموش است: آب، فقط مایع حیات نیست؛ آیینه بودنِ زمین است.
اکنون همدان، چونان کتابی که هر برگش با تشنگی ورق میخورد، در انتظار فصلی تازه ایستاده است. شاید بارانی دور، شاید بازگشت اندکی خرد و احترام به این فرمانروای بیرنگ.
در انتهای همه این خشکیها، هنوز امیدی هست امیدی به بیداری دوباره چشمهها، به زمزمه آب در حیاط خانهها، و به آن لحظه که زمین، دوباره نفسِ زلالش را بازیابد.
انتهای پیام/