کد خبر: ۹۶۱۶۸۱
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۰۴ 05 May 2021


به گزارش تابناک همدان، گفتگوی اختصاصی با مصطفی میرزایی مسئول و مداح هیئت رزمندگان ثارالله همدان؛ بنیانگذار هیئت رزمندگان سردار همدانی ست.
 
 
مداحی که پناهنده حرم بود
 
استادی نداشتم
 
چه انگیزه ای باعث شد که مداح را انتخاب کنید؟

 ۸ یا ۹ ساله بودم، زیارت عاشورای صبح‌های جمعه داشتیم و هر کدام از بچه‌هایی که به مراسم می‌آمدند از خانه چیزی با خودشان می‌آورند، خود من پنیر می‌بردم و مراسم برگزار می‌کردیم، یکی از جمعه‌ها فردی که زیارت عاشورا قرائت می‌کرد خواب مانده بود و نیامد به من گفتند بخوان، خوندم و هیچ وقت فراموش نمیکنم فردی که زیارت عاشورا قرائت می‌کرد گفتند دیگر تو نیا و من از آنجا شروع کردم.

 ادامه داد: بعد از مدتی هیئت ختم صلوات آل طا‌های شهر لالجین دعوتم کردند که روضه را فرد دیگری میخواند و من فقط نوحه می‌خوانم؛ روضه خوان شعر‌های من را میگرفت و غلط املایی در میآورد و خیلی از من ایراد میگرفت، استادی ندیدم امروزه میبینم که توجه ویژه این فرد به من کمک بسیاری کرد و باعث شد دقت نظر در انتخاب شعر داشته باشم. 

آیا شما هم این نکته سنجی‌ها را دارید؟

بله، الان شش الی هفت دوره مقدماتی مداحی برگزار کردیم از دل این دوره تا الان حدود ۱۰ الی ۱۵ مداح که خودشان جلسه اداره میکنند فعالیت دارند.

 کمی خودتان را  معرفی کنید؟
 
مصطفی میرزایی، متولد ۱۵ فروردین ۱۳۶۳؛ در حال حاضر دانشجو کارشناسی علوم سیاسی.
 
از دیدگاه شما یک مداح باید چه شاخصه هایی داشته باید ؟

 در کلاس‌های مداحی این جمله را زیاد تکرار میکنم که باید چیزی نشان دهید که اهل بیت ببینند و اگر مداح زرنگ نباشد نمی‌تواند فعالیت کند؛ در یکی از سفر‌های کربلا روزی که میخواستیم به خیمگاه برویم باران شدیدی میبارید که همه گفتند دیگر نمی‌شود روضه برگزار کرد که گفتم اتفاقا باب روضه ست همه سرپا ایستادند روی چهارپایه‌ای ایستادم قنداقه‌ای رو به دست گرفتم و روضه خواندم بنابراین اگر روضه خوان چیزی در دست نداشته باشید شاید اهل بیت هم توجه‌ای نکنند باید خودی نشان داد بعد از آن عنایات اهل بیت راهگشا میشوند.

کار باید تشکیلاتی باشد

 اشعاری که میخوانید آیا نوشته خودتان است یا بازخوانی میکنید؟

معمولا در هر مقوله‌ای که ورود میکنم سعی کردم کار تشکیلاتی انجام دهم حتی در خواندن لذا تا سال ۸۹ همه کار‌ها را خودم انجام میدادم حتی شعر را هم خودم میگفتم، اما بعد از مدتی حجم کارهایم زیاد شد و با توجه به اینکه شعرای خوبی در این زمینه هستند آن‌ها کمک کردند. 

ادامه داد: دو سالی هست که "انجمن ادبی ریان" راه اندازی شده که شعرای جوان شهر در این انجمن فعالیت می‌کنند، اما به لطف اهل بیت از شهر‌های دیگر شعرا، اشعار میرسانند.
 
میرزایی افزود:، اما با توجه به اینکه دوست داشتم شعرای شهر خودم تشویق شوند لذا جدیدا انجمن ادبی راه اندازی شد، اما فعالیت این انجمن نیز به صورت تشکیلاتی ست یعنی محتوا را خودم ارائه میدهم، شعر را میگویند بعد از تایید شعر گروهی اشعار را چاپ میکنند و بعد قرائت میشود.

میرزایی اشاره کرد: در زمینه روضه هم این روند تشکیلاتی را داریم تعدادی از طلاب از شهر قم کار تحقیق را انجام میدهند. میتوان گفت، در زمینه شعر و روضه یک تیم محتوایی همراهی میکنند.
 
چرا عمده فعالیتتان در هیئت است؟

من بیشترین ساعات عمرم را در هیئت گذراندم هر آنچه تا الان دارم از برکات حضور در هیئت است و همه این عنایات و توجه‌ها را از توسل دارم امیدوارم همیشه این نگاه‌ها باشد و خدای نکره این نگاه را از من بر ندارند، چون به خودی خود چیزی نداریم هر آنچه که هست لطف ائمه است و تا زمانی که توان دارم ان شاء الله در این راه قدم بردارم.

هیئت رزمندگان فضای جدیدی باز کرد، وسعت جدیدی دارد و نگاه خوبی به هیئت است امیدواریم حق شهدایی که این هیئت را تا اینجا رساندن به سر منزل اصلی برسانیم.
 
بیشترین پولی که برای برگزاری مراسم محرم گرفته ام ۱۰ هزار تومان است

انتقادات بسیاری به من شد که چرا هیئت رزمندگان را قبول کردم، چون خیلی از هیئت‌ها میگفتند که به عنوان مدیر هیئت در مجموعه آن‌ها حضور داشته باشم حتی پیشنهاد‌های هنگفت مالی برای برگزاری مراسم محرم را داشته ام، اما قبول نکردم لازمه بگم که بیشترین پولی که برای برگزاری مراسم محرم گرفته ام ۱۰ هزار تومان است.

پیشنهاد‌های فراوانی داشتم که برای دهه اول محرم حضور داشته باشم، اما حس تعلق را به هیئت لالجین دارم و الان هم دارم با توجه به حس تعلقی که به هیئت لالجین دارم الان هم با همه مشغله‌ها در هیئت لالجین فعالیت می‌کنم و یکی از دلایلی که اهل بیت به بنده عنایت داشتند این بوده که خیلی به دنبال دیده شدن نبودم.

جمله‌ای مقام معظم رهبری دارند که میفرمایند:"هر جا که فعالیت می‌کنید آنجا را مرکز دنیا بدانید" که این فرمایش حضرت آقا در زندگی خود لحاظ کردم که الحمدالله هیئتی نصیبم شد که از هر لحاظی نگاه کنید نور است.

یعنی کاملا رایگان مداحی می‌کنید؟

 تا الان هیچ جا برای مداحی مبلغی طی نکردم و اعتقادی که دارم این است اگر کسی چیزی را طی کند مصداق وَیلٌ لِلمُطَفٌفِینَ  است و کم فروشی شده، چون این قصه قیمتی ندارد. خیلی کم پیش آمده سله‌ای بدهند و قبول کنم معمولا سله‌ای نمی‌گیرم.
 
بیشتر چه مراسم‌هایی دعوت شدید؟

بیشترین مراسماتی که دعوت می‌شوم یادواره شهداست و، چون بانیان مراسم با هزینه شخصی مراسم را برگزار میکنند لذا سله‌ای هم اگر دادند برگردانم.

مداحی شغل نیست رسالتی که باید انجام داد لذا نباید خیلی به دنبال دیده شدن بود اگر برای اهل بیت باشد قطعا به نحوی حمایت میشوی که فکرش را هم نمیکی.

مداحی که پناهنده حرم شد

چرا مدافع حرم شدید؟

من همه جا گفتم بیشتر ما پناهنده حرم بودیم و مدافع حرم کسانی بودند که شهید شدند، چون واقعا زدند به دل آتش، محاصره و ... ما بیشتر پناهنده بودیم و در این پناهنده بودن توفیقاتی حاصل شد.

ایامی که در جهاد باز شده بود همه دوست داشتند در این راه قرار بگیرند، روایتی داریم که میگوید " کسی که جهادی بیش بیاید و نتواند برود حداقل دغدغه اش را نداشته باشد ملعون است" من هم خیلی دغدغه داشتم که در این قصه سهمی داشته باشم.

 مدتی کنار دوستان رزمنده بودم مثل شهید مجتبی کرمی، شهید سید میلاد مصطفوی، شهید مجید صانعی و حتی دوره‌های آموزشی را با هم گذراندیم، اما توفیق نشد در سال ۹۴ اعزام شوم و کم توفیق بودم.

رفقا رفتند و شهید شدند سال ۹۶ بود که دوباره اعزام آغاز شد و من هم توانستم در این جهاد همه جانبه حضور پیدا کنیم و سهمی داشته باشم با این تفاوت که پناهنده حرم شدم.

 
از ابتدا در بدنه بسیج بودم برای سید الشهدا مداحی می‌کردم و دیگران  ترغیب می‌شوند، اما فکرش را نمیکردم روزی فرصتی پیش بیاید که خودم رو محک بزنم.

من بیشترین دغدغم تو این قصه این بود که یه جوری هم خودم رو محک بزنم و دِین خودمو نسبت به خاندان نوبت و به ویژه حضرت زینب سلام الله علیها و حضرت رقیه سلام الله علیها ادا کنیم.

احساس میشود امروز وقت نشستن، دیدن، تعریف و تمجید نیست امروزه به قول شهید آوینی که گفتند"وقتی شیپور جنگ نواخته میشود مرد از نامرد شناخته میشود" لذا من احساس میکردم اگه نروم اصرا و پافشاری برای رفتن نکنم نامرد این میدانم؛ لذا دیدم نشستن در این آرامش فقط روضه خوانی آرامم نمی‌کنه همه جوره علاقه داشتم در این فضا باشم و تجربه کنم، اما خب از خیل شهدا جا ماندم، فقط چند صباحی کنارشان بودن را تجربه کردم.
 
 
از سه شهید مدافع حرم نام برده شد آیا از آنها خاطره‌ای دارید؟
 
فراوان، چون من مدتی را با این عزیزان زندگی کردم که خیلی چیز‌ها آموختم. شهید مجتبی کرمی که هر روز همدیگر را میدیدیم و ساعت‌ها با یک دیگر بودیم و علت پیوند را می‌توانم روضه بگویم شهید کریمی گریه کن بودند و من هم میخواندم که علاقه ویژه‌ای به حضرت رقیه (س) داشت. البته این ویژگی را شهید صانعی و مصطفوی هم داشتند.
 
شهید کرمی هر سال اربعین منزل خود روضه برگزار می‌کرد و خودش دنبالم می‌آمد که بروم و روضه بخونم. 

 بیشترین خاطراتم از شهید کرمی است زمانی که شهید شدند محضر خانواده شان رفتم از همسرشان خواستم خاطره‌ای از شهید بگوید، گفت: «زمانی که خبر شهادت را دادند من خیلی از دست مجتبی ناراحت شدم که این چه رفتنی بود و چرا اینقدر زود به دلیل خستگی دقایقی خوابم برد که در خواب دیدم" تشیع جنازه شهید کرمی ست و تابوت را می‌آورند من از بالا نظاره گر جمعیت بودم که دیدم بر روی تابوت مجتبی نوشته شده فقط بعضی‌ها جاودانه میمانند" در همین حین از خواب پریدم و آرام شدم».
 
مدافع حرمی که از هم رزم‌های خود جا ماند

چرا شما از هم رزم‌های خود جا ماندید؟

خاطره‌ای از جا ماندن خود می‌گوییم که اولین بار است: من سال ۹۴ از رفقای خود جا ماندم یک هفته‌ای را در تهران آموزش دیدیم گفتند که اعزام کنسل شده برگشتم همدان بعد از دو الی سه روز گفتند برگردید که گفتم حتما ادامه آموزش است و نرفتم ایام همزمان با محرم بود و ماندم که مراسم محرم را برگزار کنم به دوستانم گفتم اگر واقعا اعزام بود خبر بدید تا من هم خودم را برسانم که فردای همان روز اعزام کردند و دوستانم رفتند.
 
خیلی غصه خوردم که جا ماندم هر شب خواب دوستانم رو میدیدم و حتی خواب شهادت دوستانم را هم دیدم، شاید غریب به یک سال با خودم کلنجار میرفتم که آیا کار من درست بود، اشتباه بود، کاش من هم همان روز با دوستانم میرفتم، اما از طرفی حجت بر من این بود که ایستاده بودم کار محرم راه بیندازم.
 
بعد از یکسال که از خدا میخواستم حجتی نشانم دهد خواب شهید حاج قاسم سلیمانی رو دیدم هنوز شهید نشده بودند خواب دیدم:" جایی روضه میخوانم حاج قاسم بودند همین که روضه تمام شد دست من را گرفتند و گفتند برویم روضه بعدی گفتم حاج آقا شما گفت نه بریم روضه بعدی کار تو الان اینه، روضه بعدی تمام شد باز دست مرا گرفت گفت بریم روضه بعدی " من استنباط خودم این بود من سوال داشتم که این خواب جواب سوالم بود، چون دغدغه من این بود که چرا جا ماندم، آیا کار دستی بود که من ماندم و کار محرم را انجام دادم یا باید میرفتم که وقتی از دوستان روحانی هم پرسیدم جواب یکی شد.
 
چه زمانی اعزام شدید؟

سال ۹۶ که اعزام شدم سه ماه رجب، شعبان و رمضان در سوریه بودم که کل اعیاد شعبانیه خیلی از مراسمات برگزار شد و در کنار کار‌های رزمی توانستم کار فرهنگی انجام دهم.
 
مصطفی میرزایی، مسئول و مداح هیئت رزمندگان ثارالله همدان
 
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار