به گزارش «تابناک کرمان»؛ حکایتها، ضرب المثلها و متلها همیشه حاوی سالها زندگی مردم، انتقال فرهنگ سینه به سینه و جلوهگاه هزاران سال تمدن بودهاند. مثلها و متلها گاهی در زندگی راهگشای نسل بعد و ارتباط بین گذشته و آینده بودهاند. اما جایشان را به سخن بزرگان دادهاند.
فضای مجازی پر از سخن بزرگان از فرهنگهای مختلف با تنوع و تکثر بالاست. نخست وزیران کشورها، دبیر یک حزب، سردمدار یک تفکر، همه و همه توئیت میشوند و به تناسب نیاز ما برای پروپاگاندا تکثیر میشوند. اما مسئله درست از جایی شروع میشود که فرهنگ مردم جایش را به سخن بزرگان میدهد. بزرگانی که اشتباهاتشان هم به اندازه خودشان بزرگ و خطیر است. اشتباهاتی که فقط خطای انسانی هستند اما اثرات خطیری دارند. این روزها بزرگان سکاندار، تبدیل به موتورهای جستجوگر شدهاند و به جای رهیافت اثربخش، تفکر آلترناتیو پیشنهاد میدهند. تفکر آلترناتیو یا جایگزین یعنی میل به ماندن در قدرت، ارتباط معناداری با منافع شهر، استان و یا کشور ندارد. این تفکر در مقابل بازی جناحها و سایر احزاب، بیش از آنکه به ماهیت و چیستی خود بیاندیشد به حرکت بعدی مهرهها فکر میکند. همین تفکر است که ترجیح میدهد پزشکهای حاذق تبدیل به مهرههای سیاسی شوند. از هم گسیختگی شیرازهی زندگی اجتماعی هیچ چیز را در جای خودش نمیپذیرد و اساساً نظمپذیری مشکل بزرگی است که نمود پیدا کرده است.
دگردیسی نقشها مدتهاست گریبانگیر جامعه ایرانی است، شهردار، فرماندار میشود و صنعتگر ، مدیر سازمان فرهنگی. اتفاق جدیدی که در احزاب نیز، سعی دارد با تغییر نقشها برای خود وقت اضافه بخرد. تفکری که به واسطه نیروی انسانی دانش آموخته، متخصص و نوگرا، سالها مخاطب قشر متوسط شهری بوده است، حامی پزشک متخصص در نقش وکیل الرعایا برای مجلس یازدهم میشود.
جامعه پزشکی در سالهای اخیر فرای نقش خود، آغازگر مسیری بوده است که تحلیل آن در مطلب دیگری می گنجد. پزشکان پس از حضور پررنگ در صنعت ساختمان و ساخت برج و باروها، حضور در خیریهها و پیگیری مستمر اهداف انسان دوستانه در کنار رسالت پزشکی خود پای به عرصه انتخابات نیز گذاشتهاند. سؤال اینجاست آیا هر پزشکی به صرف پزشک بودن نماینده مناسبی برای تغییر و تأثیر در سیاست خارجی، بازنگری اصلاح قانون اساسی، تغییر ساختار تقسیمات کشوری و حقوق اساسی، نوسازی، فهم و بهبود مشکلات بانکی هستند و سایر مسائل است ؟ البته ما در مورد استثناها بحث نمیکنیم .در این مورد خاص قطعاً چون سابق پاسخ به عهده تفکر و حزب است... اما تفکر یا حزبی که با مسئله اساسی حیات خود یعنی نیروی انسانی ماهر، جوان و متخصص رو به رو است. آیا همچون ایران قدیم پزشک شهر تنها تحصیلکرده شهر و تصمیم ساز است؟ و یا اینکه پزشک شهر تنها آلترناتیو در شرایطی است که جریان سیاسی قدرت کمپین و مناسبات سیاسی ندارد و خود را ضعیف احساس میکند. بی شک عدم حضور نیروهای متخصص و کارا برای وکیل مردم بودن، با استناد به ردصلاحیتها استدلالی قوی و درخور برای یک حزب و تفکر نمیباشد.
کاندیداتوری افراد ماهر در حوزه پزشکی بدون رزومه قابل فهم سیاسی و اجتماعی بیش از آزمون خطا و یادگیری الفبای قدرت در دوره اول چه میباشد؟ حزبی که بایستی به جای نماینده فکر کند، مناسبات سیاسی را ادراک کند و «با کنترل از راه دور» نماینده را کنترل کند مسائل اساسی کشور را حل کند. به راستی چنین پارلمانی، در شرایط سخت این روزها چقدر عملگرا محسوب میشود ؟
انتهای پیام/*