سه روز پس از آن واقعه دل‌خراش، پیکر روحانی مظلوم بر دوش مردم قدرشناس و ولایت‌مدار همدان تشییع و به خاک سپرده شد؛ طلبه‌ای که کمتر او را می‌شناختند و جای سئوال است که به کدامین گناه کشته شد؟
ماجرای قتل طلبه همدانی با اسلحه جنگی موضوعی است که کمتر فردی از آن بی‌خبر است، اما با وجود گذشت ۴ روز از واقعه هنوز بسیاری نمی‌دانند که این طلبه که بوده و چرا کشته شده؛ موضوعی که تسنیم به واکاوی آن پرداخته است.
به گزارش تسنیم، چهار روز پیش بود که خبر به‌قتل رسیدن طلبه همدانی در رسانه‌ها منتشر شد؛ خبری که به‌فاصله اندکی در صدر اخبار رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی قرار گرفت.
"مصطفی قاسمی" طلبه ساده‌ای در مدرسه علمیه آیت‌اللّه آخوند ملاعلی معصومی بود که ماجرای جالب و البته تأثربرانگیز قتلش خبر داغ رسانه‌ها شد. قاتل فرار کرد و کمتر از ۲۴ ساعت به دام افتاد، اما جان سالم به‌در نبرد و انگیزه او از قتل روحانی ساده همدانی در هاله‌ای از ابهام باقی ماند.
قاتلی که نه‌تن‌ها در روز روشن و ملأعام هنجارشکنی کرد؛ بلکه عمل ناجوانمردانه خود را به‌عنوان سند افتخاری در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و ظاهراً پیش از این هم تصاویری با اسلحه‌های متفاوت از خود منتشر کرده بود.
حالا سه روز پس از آن واقعه دل‌خراش، پیکر روحانی مظلوم بر دوش مردم قدرشناس و ولایت‌مدار همدان تشییع و به خاک سپرده شد؛ طلبه‌ای که کمتر او را می‌شناختند و جای سئوال است که به کدامین گناه کشته شد؟
طلبه‌ای که قربانی ضعف نظارت بر فضای مجازی شد؛ فضایی که به‌شدت شایعه‌ساز است و هنوز منابع رسمی، انگیزه قتل را فاش نکرده، دلایل مختلفی را برای این قتل بر سر زبان‌ها انداخت؛ دلایلی که سند موثقی نداشت و بیشتر به حدس و گمان و اظهارنظر‌های برخاسته از نگرش افراد شباهت داشت تا مطالبی مستند و منصفانه.
داشتن خصومت شخصی، فعالیت در دستگاه قضایی و قاضی خواندن این طلبه و ... و ... همگی از مواردی بود که این روز‌ها بی‌هیچ سند و مدرکی بر سر زبان‌ها افتاد و برخی بر اساس آن پیش‌داوری کردند.
دوستان قاتل هم بیکار ننشستند و مدام در پست‌های اینستاگرامی برای پلیس خط‌ونشان می‌کشیدند که انتقام مرگ دوستشان را می‌گیرند؛ "ب. ح. " از اشرار سابقه‌دار که تصاویر منتشرکرده از خودش با نقش‌ونگار‌های حاصل از خال‌کوبی و تمرین با اسلحه، معرف شخصیتش بود.
زندگی در حاشیه شهر و اقامه نماز در مسجدی کوچک
از واکنش‌های متفاوت مردم به این ماجرا، معمای قتل طلبه بی‌گناه و کوتاهی و ضعف در حوزه نظارت بر فضای مجازی که بگذریم؛ شاید بد نباشد قربانی مظلوم این ماجرا را بهتر بشناسیم تا شاید اندکی به شایعات و پرسش‌های ذهن‌های کنجکاو پاسخ داده شود.
از مسئولان حوزه جویای نامش شدیم؛ کمتر می‌شناختندش از بس ساده و گمنام بود و در خانه‌ای ساده‌تر از خود و منطقه محروم شهر زندگی می‌کرد، خانه‌ای که سه چهار سالی بود خریده بودش و پیش از آن هم مستأجر بود؛ ۴۳ سال داشت و پدر یک خانواده ۵ نفره بود با دو دختر و یک پسر؛ دخترش را تازه خانه بخت فرستاده بود؛ دو تای دیگر هم مدرسه می‌رفتند.
وی زاده روستای "میهمله علیا" در شهرستان بهار بود و در مدرسه آخوند، درس خارج می‌خواند که عالی‌ترین سطح حوزه است، مدتی در اداره کتابخانه مدرسه آیت‌الله دامغانی نزدیکی آستان مقدس امامزاده عبدالله (ع) همکاری کرد؛ ظهر‌ها امامت جماعت امور شعب بانک تجارت همدان را به‌عهده داشت و ۱۸ سال هم پیش‌نماز مغرب و عشا در مسجد "حاج کربعلی" همدان بود.
مسجدی ساده و قدیمی در یکی از محله‌های قدیمی همدان که علمای بزرگی، چون شیخ محمدعلی دامغانی فرزند آیت‌الله‌العظمی ملاعلی دامغانی در آن اقامه نماز کرده‌اند و معنویت و نورانیت در آن موج می‌زند.
از زندگی‌اش پرسیدیم؛ پرسشی وسیع با پاسخی کوتاه: ساده‌زیستی، مردم‌داری و اخلاص و گمنامی، ویژگی‌هایی که اهل محل و نمازگزاران مسجد بر آن انگشت تأیید گذاشتند؛ هرچند هنوز رفتنش را باور نداشتند. این‌ها همه زندگی یک طلبه ساده و سرباز کوچک اسلام بود؛ پاسخی روشن در برابر انبوه شایعه‌ها و نقل‌قول‌های عجولانه و ناآگاهانه.
این روز‌ها که بازار شبکه‌های اجتماعی داغ است؛ شاید بهتر باشد اندکی در باورهایمان تجدیدنظر کنیم و هر مطلبی را به‌سادگی و بدون داشتن پشتوانه عقلی نپذیریم؛ مطلبی که بسیاری‌هایشان روی همین سادگی و زودباوری مردم موج‌سواری می‌کند و تا دوردست‌ها می‌رود.
شهادت طلبه مظلوم؛ زنگ خطری برای مسئولان
ماجرای قتل طلبه همدانی مقابل مدرسه علمیه و در ملأعام به‌دست یکی از اشرار سابقه‌دار با پست‌های اینستاگرامی هنجارشکنانه، زنگ خطری بود که امید است جدی گرفته شود و مسئولان و متولیان نظارت بر عرصه فضای مجازی با برنامه‌ریزی منسجم و هدفمند به‌جای محدود کردن و مسدود کردن وارد این عرصه شوند.
اینستاگرامی که امروز خرید و فروش مواد مخدر، اسلحه و مشروبات الکلی به‌راحتی در آن انجام می‌شود و بسیاری از کاربران آن را هم جوانان و نوجوانان تشکیل می‌دهند.
نظارت بر فضای مجازی و حضور قدرتمندانه در عرصه جنگ نرم، موضوعی است که رهبر معظم انقلاب بار‌ها و بار‌ها بر آن تأکید کرده‌اند و روز گذشته هم در دیدار با فرماندهان نیروی انتظامی بر جلوگیری از خرید و فروش سلاح در فضای مجازی تأکید کردند.
ایشان بیان کردند: قاتل دیروز روحانیِ همدانی در صفحه اینستاگرام با چهار نوع اسلحه تصاویری از خود منتشر کرده است که مقابله با این‌گونه موارد وظیفه نیروی انتظامی است؛ موضوعی که ابتدا در رسانه ملی مطرح شد، اما رئیس پلیس فتای استان همدان، این خبر را شیطنت رسانه‌ای دانست و گفت: قاتل تا پیش از قتل طلبه هیچ نوع پست نامناسب و قابل‌پیگیری از خود منتشر نکرده بود و تصاویر وی در صفحه‌اش با اسلحه شکاری بوده نه جنگی.
این‌که بالاخره کدام ادعا درست است و قاتل پیش از این هم اقدام هنجارشکنانه در فضای مجازی داشته یا نه را بیش از این ادامه نداده و به اصل موضوع می‌پردازیم؛ نظارت هوشمندانه بر فضای مجازی و ورود فعالانه و پرقدرت در عرصه تولید محتوا.
شاید بهتر باشد برای مدیریت بهتر جنگ نرم، قدری دست‌ودل‌بازتر در این حوزه ورود پیدا کرده و سر کیسه را شل کنیم چراکه خسارت‌های جنگ نرم به‌مراتب بیش از جنگ سخت بوده و در صورت مانع نشدن، اثر آن از بمب شیمیایی برای جامعه بدتر است.
"مصطفی" رفت تا تلنگری باشد برای آن‌هایی که هنوز جنگ نرم را باور ندارند یا دارند و تاکتیک‌های رویارویی با آن را نمی‌دانند؛ طلبه مظلومی که قربانی خشونت‌طلبی شد و اتاقش برای همیشه خالی ماند؛ اتاقی با کتابخانه کوچک، عبای آویخته بر دیوار و قاب عکس فرزندان در تمنای نوازش‌های گرم پدرانه.
به گزارش تسنیم، چهار روز پیش بود که خبر به‌قتل رسیدن طلبه همدانی در رسانه‌ها منتشر شد؛ خبری که به‌فاصله اندکی در صدر اخبار رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی قرار گرفت.
"مصطفی قاسمی" طلبه ساده‌ای در مدرسه علمیه آیت‌اللّه آخوند ملاعلی معصومی بود که ماجرای جالب و البته تأثربرانگیز قتلش خبر داغ رسانه‌ها شد. قاتل فرار کرد و کمتر از ۲۴ ساعت به دام افتاد، اما جان سالم به‌در نبرد و انگیزه او از قتل روحانی ساده همدانی در هاله‌ای از ابهام باقی ماند.
قاتلی که نه‌تن‌ها در روز روشن و ملأعام هنجارشکنی کرد؛ بلکه عمل ناجوانمردانه خود را به‌عنوان سند افتخاری در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و ظاهراً پیش از این هم تصاویری با اسلحه‌های متفاوت از خود منتشر کرده بود.
حالا سه روز پس از آن واقعه دل‌خراش، پیکر روحانی مظلوم بر دوش مردم قدرشناس و ولایت‌مدار همدان تشییع و به خاک سپرده شد؛ طلبه‌ای که کمتر او را می‌شناختند و جای سئوال است که به کدامین گناه کشته شد؟
طلبه‌ای که قربانی ضعف نظارت بر فضای مجازی شد؛ فضایی که به‌شدت شایعه‌ساز است و هنوز منابع رسمی، انگیزه قتل را فاش نکرده، دلایل مختلفی را برای این قتل بر سر زبان‌ها انداخت؛ دلایلی که سند موثقی نداشت و بیشتر به حدس و گمان و اظهارنظر‌های برخاسته از نگرش افراد شباهت داشت تا مطالبی مستند و منصفانه.
داشتن خصومت شخصی، فعالیت در دستگاه قضایی و قاضی خواندن این طلبه و ... و ... همگی از مواردی بود که این روز‌ها بی‌هیچ سند و مدرکی بر سر زبان‌ها افتاد و برخی بر اساس آن پیش‌داوری کردند.
دوستان قاتل هم بیکار ننشستند و مدام در پست‌های اینستاگرامی برای پلیس خط‌ونشان می‌کشیدند که انتقام مرگ دوستشان را می‌گیرند؛ "ب. ح. " از اشرار سابقه‌دار که تصاویر منتشرکرده از خودش با نقش‌ونگار‌های حاصل از خال‌کوبی و تمرین با اسلحه، معرف شخصیتش بود.
زندگی در حاشیه شهر و اقامه نماز در مسجدی کوچک
از واکنش‌های متفاوت مردم به این ماجرا، معمای قتل طلبه بی‌گناه و کوتاهی و ضعف در حوزه نظارت بر فضای مجازی که بگذریم؛ شاید بد نباشد قربانی مظلوم این ماجرا را بهتر بشناسیم تا شاید اندکی به شایعات و پرسش‌های ذهن‌های کنجکاو پاسخ داده شود.
از مسئولان حوزه جویای نامش شدیم؛ کمتر می‌شناختندش از بس ساده و گمنام بود و در خانه‌ای ساده‌تر از خود و منطقه محروم شهر زندگی می‌کرد، خانه‌ای که سه چهار سالی بود خریده بودش و پیش از آن هم مستأجر بود؛ ۴۳ سال داشت و پدر یک خانواده ۵ نفره بود با دو دختر و یک پسر؛ دخترش را تازه خانه بخت فرستاده بود؛ دو تای دیگر هم مدرسه می‌رفتند.
وی زاده روستای "میهمله علیا" در شهرستان بهار بود و در مدرسه آخوند، درس خارج می‌خواند که عالی‌ترین سطح حوزه است، مدتی در اداره کتابخانه مدرسه آیت‌الله دامغانی نزدیکی آستان مقدس امامزاده عبدالله (ع) همکاری کرد؛ ظهر‌ها امامت جماعت امور شعب بانک تجارت همدان را به‌عهده داشت و ۱۸ سال هم پیش‌نماز مغرب و عشا در مسجد "حاج کربعلی" همدان بود.
مسجدی ساده و قدیمی در یکی از محله‌های قدیمی همدان که علمای بزرگی، چون شیخ محمدعلی دامغانی فرزند آیت‌الله‌العظمی ملاعلی دامغانی در آن اقامه نماز کرده‌اند و معنویت و نورانیت در آن موج می‌زند.
از زندگی‌اش پرسیدیم؛ پرسشی وسیع با پاسخی کوتاه: ساده‌زیستی، مردم‌داری و اخلاص و گمنامی، ویژگی‌هایی که اهل محل و نمازگزاران مسجد بر آن انگشت تأیید گذاشتند؛ هرچند هنوز رفتنش را باور نداشتند. این‌ها همه زندگی یک طلبه ساده و سرباز کوچک اسلام بود؛ پاسخی روشن در برابر انبوه شایعه‌ها و نقل‌قول‌های عجولانه و ناآگاهانه.
این روز‌ها که بازار شبکه‌های اجتماعی داغ است؛ شاید بهتر باشد اندکی در باورهایمان تجدیدنظر کنیم و هر مطلبی را به‌سادگی و بدون داشتن پشتوانه عقلی نپذیریم؛ مطلبی که بسیاری‌هایشان روی همین سادگی و زودباوری مردم موج‌سواری می‌کند و تا دوردست‌ها می‌رود.
شهادت طلبه مظلوم؛ زنگ خطری برای مسئولان
ماجرای قتل طلبه همدانی مقابل مدرسه علمیه و در ملأعام به‌دست یکی از اشرار سابقه‌دار با پست‌های اینستاگرامی هنجارشکنانه، زنگ خطری بود که امید است جدی گرفته شود و مسئولان و متولیان نظارت بر عرصه فضای مجازی با برنامه‌ریزی منسجم و هدفمند به‌جای محدود کردن و مسدود کردن وارد این عرصه شوند.
اینستاگرامی که امروز خرید و فروش مواد مخدر، اسلحه و مشروبات الکلی به‌راحتی در آن انجام می‌شود و بسیاری از کاربران آن را هم جوانان و نوجوانان تشکیل می‌دهند.
نظارت بر فضای مجازی و حضور قدرتمندانه در عرصه جنگ نرم، موضوعی است که رهبر معظم انقلاب بار‌ها و بار‌ها بر آن تأکید کرده‌اند و روز گذشته هم در دیدار با فرماندهان نیروی انتظامی بر جلوگیری از خرید و فروش سلاح در فضای مجازی تأکید کردند.
ایشان بیان کردند: قاتل دیروز روحانیِ همدانی در صفحه اینستاگرام با چهار نوع اسلحه تصاویری از خود منتشر کرده است که مقابله با این‌گونه موارد وظیفه نیروی انتظامی است؛ موضوعی که ابتدا در رسانه ملی مطرح شد، اما رئیس پلیس فتای استان همدان، این خبر را شیطنت رسانه‌ای دانست و گفت: قاتل تا پیش از قتل طلبه هیچ نوع پست نامناسب و قابل‌پیگیری از خود منتشر نکرده بود و تصاویر وی در صفحه‌اش با اسلحه شکاری بوده نه جنگی.
این‌که بالاخره کدام ادعا درست است و قاتل پیش از این هم اقدام هنجارشکنانه در فضای مجازی داشته یا نه را بیش از این ادامه نداده و به اصل موضوع می‌پردازیم؛ نظارت هوشمندانه بر فضای مجازی و ورود فعالانه و پرقدرت در عرصه تولید محتوا.
شاید بهتر باشد برای مدیریت بهتر جنگ نرم، قدری دست‌ودل‌بازتر در این حوزه ورود پیدا کرده و سر کیسه را شل کنیم چراکه خسارت‌های جنگ نرم به‌مراتب بیش از جنگ سخت بوده و در صورت مانع نشدن، اثر آن از بمب شیمیایی برای جامعه بدتر است.
"مصطفی" رفت تا تلنگری باشد برای آن‌هایی که هنوز جنگ نرم را باور ندارند یا دارند و تاکتیک‌های رویارویی با آن را نمی‌دانند؛ طلبه مظلومی که قربانی خشونت‌طلبی شد و اتاقش برای همیشه خالی ماند؛ اتاقی با کتابخانه کوچک، عبای آویخته بر دیوار و قاب عکس فرزندان در تمنای نوازش‌های گرم پدرانه.
