برای درک ماهیت برجام و باطن این توافق نیازمند زمان بیشتری هستیم. تبیین برجام را زمان، بهتر از هر تبیین گری انجام خواهد داد. نمونه اش خروج آمریکا بود که البته بعد از حدود سه سال صورت گرفت.
برجام را از هرطرف نگاه میکنیم، یافتن دستاوردی در تراز وعده ها، امری نا ممکن است. ابعاد مختلف برجام نظیر فنی، اقتصادی، حقوقی و امنیتی به گونهای در کنار هم قرار گرفته که نظم و انسجام آنها، از برجام توافقی تاریخی ساخته است.
قطعا باید فکری برای تدریس چنین توافقی در کنار قراردادهایی نظیر ترکمانچای بشود چراکه آن طور که باید و شاید، افکار عمومی از کم و کیف آن خبر ندارد. در واقع عدم اطلاع رسانی درست و تصویب ۲۰ دقیقهای جزیی از سیاست دولت برای پیشبرد چنین تجربه تلخی بود. امروز ما با یک راه تجربه شده مواجهیم. البته راه جدیدی نیست، اما برای نسلی که تجربه توافق با ایالات متحده را به چشم ندیده بود تازگی داشت.
برجام توافقی بین ایران و آمریکاست. به معنای آنکه تنها دو اراده در آن نقش داشت. بود و نبود کشورهای دیگر در راستای این دو اراده معنا مییافت و به خودی خود فاقد معنا بود. از یک سو ایران بی سابقهترین امتیازات هستهای را در کمال ناباوری تقدیم ایالات متحده کرد. نظیر خارج کردن ۱۱۰۰۰ سانتریفیوژ نطنز با تمام زیرساخت هایش، تبدیل کردن فردویی که ۸۰ متر زیر زمین بود به یک مرکز تحقیقاتی، خارج کردن همه ذخایر اساسی اورانیوم از کشور و کاهش آنها به ۳۰۰ کیلوگرم، صرفنظر کردن از تحقیق و توسعه واقعی و نگه داشتن صوری چند پروژه تحقیقاتی، از بین بردن قبل راکتور اراک و بتن ریزی در آن، اخراج کارشناسان هستهای و همکاران شهید احمدی روشن، محدودیت ابدی در ساخت انواع راکتور [۱]و دهها تعهد تحقیر آمیز دیگر و از سوی دیگر ایالات متحده کوچکترین حرکتی که بتواند اقتصاد ایران را رونق بخشد نه تنها انجام نداد بلکه هر روز بر تعداد تحریمهای خود اضافه کرد.
برخی گمان میکنند ایالات متحده چنین رفتاری را بر خلاف تعهدات برجامی اش انجام داده اما، رجوع به برجام چنین ادعایی را ثابت نمیکند. به همین دلیل بود که دولت ایران هیچ یک از نقض عهدهای ادعایی را نتوانست پیگیری کند. در واقع شاهکار برجام هیچ راه اعاده حقی برای ایران در خود ندارد. مهندسی توافق به گونهای است که ایران همیشه باید آمریکا را از خود راضی نگه میداشت چرا که اگر این رضایت نباشد، آمریکا میتوانست هرلحظه بخواهد تحریمها را بازگرداند. بدون هیچ هزینه ای!
حتی خارج شدن آمریکا از توافق نیز برای او هزینهای نخواهد داشت چراکه مطابق برجام است! قسمت اندک و غیر اساسی از تحریمهای آمریکا، اجرایشان و نه قانونشان، متوقف و نه تعلیق یا حتی لغو شده بود و مکانیزم آن اینگونه بود که هر ۴ ماه (یا ۶ ماه) رئیس جمهور آمریکا باید دستور توقف اجرای این تحریمها را (با ذکر دلایل مجاب کنندهی خود برای کنگره) تمدید میکرد.
حالا رئیس جمهور آمریکا دلایلی مجاب کننده برای کنگره از عدم تمدید توقف تحریمها آورده و خلافی از بابت برجام صورت نداده است. اگر هم خروج آمریکا را امری خلاف برجام - به زعم خودمان - تلقی کنیم این سوال مطرح میشود که چه راهکار و چارهای برای این روز در توافق اندیشیده ایم؟
طبیعی است باید به روند مذکور اعتراض کنیم. اما نتیجه چه خواهد بود؟
کمیسیونی در برجام به نام کمیسیون مشترک درنظر گرفته شده است. «کمیسیون مشترک» اختیارات گستردهای داشته و در بسیاری موارد تصمیم گیری درباره برجام و سرنوشت آن منوط به تصمیم «کمیسیون مشترک» است. هرچند ایران عضو این کمیسیون است، ولی سازوکار موجود در کمیسیون مشترک به نحوی است که ضامن منافع آمریکاست طوریکه اگر طرف مقابل به تعهد خود عمل نکرد، در نهایت و پس از طی همه مراحل موضوع مورد اختلاف به شورای امنیت ارجاع خواهد شد. یعنی آمریکا و دیگر طرفهای مذاکره همان اعضای داور شورای امنیت هستند در نتیجه اگر ایران متهم به عمل نکردن به تعهدات خود باشد سازمان ملل میتواند علیه ایران قطعنامه صادر کند، اما اگر طرف مقابل تعهدات خود را عمل نکرد شورای امنیت نمیتواند علیه آنها قطعنامه بدهد چرا که آنها در شورای امنیت حق وتو دارند.
با توجه با سابقه هفتاد ساله سازمان ملل هیچ قطعنامهای علیه امریکا به واسطه حق وتو صادر نشده است. همچنین روند اعتراض ایران نهایتا به شورای امنیت و بند ۱۲ (ماشه) و بازگشت خودکار تحریمها منجر خواهد شد که در عمل حق اعتراض ایران را بی معنی میکند. مکانیزم بازگشت خودکار تحریمها بدین شکل است که اگر یکی از طرفها معتقد به نقض توافق باشند باید نسبت به تداوم تعلیق تحریمها در شورای امنیت رأی گیری به عمل آورند. در صورت عدم تصویب تداوم لغو تحریمها، عملاً قطعنامههای پیشین در مورد ایران به شکل خودکار و اتوماتیک اعمال میشود و این یعنی دستهای خالی ایران!
چنین توافقی در دنیای کودکان نیز به شوخی میماند، چه برسد به اینکه در دنیای واقعی و پس از خروج آمریکا بخواهد ادامه پیدا کند. داده ها، ستانده ها، سازوکار حاکم بر توافق، بسترهای ایجاد شده، تغییرات رخ داده، حاشیه ها، متن ها، همه و همه خسارت محضی بود که برای ثبت در تاریخ باید روشن بشوند و نباید به خواست مسببانش پوشیده و از نظرها دور شوند.
[۱]شرح کامل در کتاب برجام دروازه نفوذ