روزنامه همدان پیام در آخرین شماره روز پنجشنبه در مطلبی به قلم مهدی ناصرنژاد با عنوان 'شغلم، شغل آدم هاست' به جایگاه مشاغل در جامعه پرداخته است.
به گزارش ایرنا، در این مطلب عنوان شده است: دنیا پر است از مشاغل گوناگون و عجیب و غریب که برخی از این مشاغل ممکن است به ظاهر از عهده هر کسی برنیاید. قدر مسلم هر شغلی با هر شکل و ظاهر، حتماً تقاضا و بازار مصرف داشته است و دارد که به وجود آمده و در نوع خود مورد نیاز جامعه میباشد.
نکتهای که در حوزه مشاغل گوناگون وجود دارد و باید بر آن تأمل داشت، این است که همه مشاغل زنجیروار بهم پیوسته اند، بدون هم ناقص خواهند بود و با هم و در کنار هم، همدیگر را تکمیل میکنند؛ بنابراین صاحب همه مشاغل عزیز و محترم هستند و هیچ شغل بی ارزشی وجود ندارد.
از سویی دیگر، قطعاً بازدهی و درآمد همه شغلها با هم برابر و یکسان نیست، بنابراین این سؤال پیش میآید که آیا هر که را برای شغلی ساخته اند؟! هر کس شایسته شغل خاصی است؟! آیا آنکه شغل به ظاهر خوب و پردرآمدی دارد، آدمتر است؟! آیا باید ارزش و اعتبار هر شغلی را به نسبت درآمد و پو ل. آوری آن سنجید؟!
جواب تمام سؤالها این است که چنانچه همه آدمهای روی کره خاک بخواهند و دنبال این باشند تا به یک شغل حسابی و نون و آبدار برسند که آنوقت کار دنیا لنگ میشود و زمین میماند! و خلاصه اینکه اگر تقسیم کاری در میان باشد و همگان دنبال کار خوب باشند، به هیچ کس شغل مناسب نمیرسد.
قبول کنیم که هر که را برای شغلی و کاری ساخته اند و این حرف درستی است هر کودک و هر انسان درون گرا و خوش نیتی، اگر از او پرسیده باشی دوست داری بزرگ شوی در آینده چکاره بشوی؟ یک شغل شریف و مردم پسند را معرفی خواهد کرد.
دوست دارم معلم بشوم، دوست دارم پلیس بشوم، دوست دارم دانشمند بشوم، دوست دارم دکتر بشوم.
توجه کنید تمام این شغلهای دوست داشتنی، الزاماً پردرآمد و نون و آبدار نیست. در نفْس در این مشاغل، خدمت به مردم و جلب رضایت خدا و آسایش و امنیت جامعه نهفته است و درآمد هم در مرتبه دوم قرار دارد.
قطعاً بدانید اگر کسی شغل شریف و بی آزار رفتگری را انتخاب کرده است، به نوعی به این شغل علاقه دارد و یک جورهایی دنبال لقمه حلال است. در غیر این صورت اگر کسی را بکشی و یا از گرسنگی بمیرد، تن به شغلی که دوست ندارد، نمیدهد! هر کس ته دلش به شغلی که دارد دلبسته است، اگرچه در اثر تکرار و روزمرگی به زبان بیاورد که خسته است و از شغل خودش خوشش نمیآید! و با تمام این حرفها هر کس باید وزن و اعتبار شغل خود را خودش تعیین کند.
شغل معلمی خوب و انبیایی است ولیکن همه معلم خوبی نیستند و به شغل خود آسیب میزنند.
کارگر با عرق جیبن خود نان درمی آورد ولیکن ممکن است کسی هم کارگر مضری از آب درآید و در محیط کار خود دست به خرابکاری هم بزند.
یک شوفر تاکسی زحمت میکشد و امین و مأمن مسافران خسته و تکیده خودش میباشد و در جامعه مورد اطمینان و احترام خانواده هاست.
اما از سویی هم ممکن است یک شوفر وظیفه نشناس مسافر نابلد خود را در ناکجاآباد بر زمین بگذارد و پشت سر خود را هم نگاه نکند؛ بنابراین هر کس به شغل خود به عنوان یک وظیفه و مسئولیت اجتماعی نگاه کند، نه فرد از شغل خود خسته میشود و نه دیگران نسبت به آن شغل بدبین خواهند شد و دست آخر اینکه نباید و حرام است و ناجوانمردانه است، چنانچه کسی ارزش شغل خود را با چند تومان کم و زیاد پایین بیاورد و قطعاً تومانهای اضافی و نابجا ارزش هیچ شغلی را بالا نمیبرد.
نظیر اینکه ممکن است یک بیمار، میلیونها تومان پول اضافی و زیرمیزی به یک پزشک حاذق و جراح زبردست بدهد به امید اینکه دردش برای همیشه خاتمه یابد. اما ارزش و اعتبار آن پزشک نزد همان بیمار به اندازه پولی است که دریافت شده و پرداخت شده است و هرگز از انسانیت و شرافت آن نوع شغل پزشکی حرفی به میان نخواهد آمد؛ بنابراین چه خوب خواهد بود که در هر کار و در هر مراجعهای از سوی مشتری و ارباب رجوع، تلاشمان این باشد تا زیباییها و جایگاه شغل و مسئولیت خود را نمایان ساخته و نشان دهیم تا پولی که در قبال آن دریافت میکنیم، نزد دیگران هیچ به شمار آید. به شغل خودمان شخصیت بدهیم و نشان دهیم انسان شایسته و لایقی برای آن کار هستیم. راست گفته اند که تن آدمی شریف است به روان آدمیت.
روزنامه همدان پیام به مدیرمسئولی نصرت الله طاقتی احسن در همدان چاپ و منتشر میشود.